به هر حال وقتى گرايش مذكور را با گرايش گروه اول مقايسه مىكنيم روح گرايش اول، روح خدامحورى و روح بندگى و تسليم درمقابل خداى متعال است و روح گرايش دوم، روح انسانمحورى وروح فرار از خدا و دستورات اوست. به طور كلى در گرايش اوّل تلاش بر اين است تا انسان، بندگى خداى متعال را بپذيرد. در حالى كه در گرايش دوم تلاش بر اين است تا انسان از بندگى خدا جدا شود و در شهوات و تمايلات حيوانى رها گردد. اين گرايش، تمايلات و خواستههاى انسان را اصل قرار مىدهد و سعى مىكند تا دين و قرآن را در جهت آنها تفسير و توجيه نمايد.
شايد يكى از حكمتهاى اين كه در قرآن تعابيرى نظير: تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرآن مُبين(39)، بِلِسان عَرَبِى مُبين(40)، تِلْكَ آياتُ الْقُرآنِ وَ كِتاب مُبين(41)، قَدْ جائَكُمْ مِنَ اللهِ نُوْرٌ وَ كِتابٌ مُبينٌ(42)، به كار رفته كه در آنها بر روشن و واضح و رسا بودن قرآن تأكيد گرديده، همين باشد كه جلوى افكار انحرافى نظير قرائتهاى مختلف گرفته شود و بهانه مبهم و نامفهوم بودن معنا و مقصود قرآن، در دست كسى نباشد.
بنابراين قرآن كتاب هدايت است و خداى متعال تمام حقايقى را كه براى سعادت دنيا و آخرت انسان لازم است در آن بيان نموده و مسلمانان موظفند با تدبر در قرآن به وظايف فردى و اجتماعى خود آشنا شوند و با پيروى از آن، رستگارى خود را تضمين كنند. امّا اين كه فهم قرآن و معارف دينى در صلاحيت چه كسى است مطلبى است كه در ادامه به توضيح آن مىپردازيم.
لزوم كسب صلاحيت در فهم و تفسير قرآن
بديهى است فهم قرآن و تفسير آن در صلاحيت هر كسى نيست. چنان که فهم مطالب دقیق علمی در هر رشته و زمینه ای در صلاحیت هر کسی نیست. فهم معادلات پیچیدۀ
قرآن در آیینه نهج البلاغه
فصل دوم/ فهم و تفسیر قرآن