ذرات آب موجود در ابر به صورت قطرات باران يا دانههاى برف و يا تگرگ بر زمين ببارد. انتظار باران بدون اسباب و علل طبيعى آن از نظرگاه مادى انتظارى بىجا و نامعقول تلقى مىشود؛ لكن حضرت نوح بدون در نظر گرفتن عوامل طبيعى براى نزول باران، خطاب به قومش مىگويد استغفار و توبه كنيد تا آسمان بر شما باران ببارد: وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوّةً اِلى قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِين(12)؛ اى قوم در مقابل پروردگار خود استغفار كنيد آنگاه توبه نماييد و به سوى خدا برگرديد تا خداى متعال از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و با نزول رحمت الهى و بارش باران، قوّت و قدرت شما را فزونى بخشد. سپس مىفرمايد: وَ لا تَتَوَلَّوا مُجْرِمين؛ مواظب باشيد بدون توجه و استغفار و در حالى كه مجرم و گناهكار هستيد از خدا روى مگردانيد و خود را از رحمت الهى محروم مكنيد.
هر چند اسباب و علل طبيعى نزول باران و كل نظام على و معلولى حاكم بر طبيعت، همه در دست قدرت الهىاند و به اراده او كار مىكنند؛ لكن در عين حال بدون در نظر گرفتن آنها، خداى متعال مىفرمايد از گناه خود استغفار كنيد و به سوى خدا بازگرديد؛ ما به آسمان مىگوييم بر شما ببارد.
ممكن است كسى بگويد مقصود خداى متعال اين نيست كه بدون تحقق عوامل طبيعى باران مىبارد؛ بلكه مقصود اين است كه ما از راه ايجاد عوامل طبيعى بر شما باران مىفرستيم. پاسخ اين است كه اين نگرش با بينش توحيدى سازگار نيست؛ زيرا همان طور كه قبلا گفته شد چنان نيست كه خداى متعال با خلقت نظام على و معلولى خود را از ايجاد پديدهها، بدون اسباب و علل طبيعى آنها، عاجز كرده باشد. خداوند در باب قدرت خود بر ايجاد و خلقت پديدهها چنين مىفرمايد: اِذا اَرادَ شَيْئاً اَنْ يَقُوْلَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(13)؛ هر گاه خداى متعال ارادهاش بر شيئى تعلق بگيرد، اراده خدا همان و تحقق آن امر همان خواهد بود.
قرآن در آیینه نهج البلاغه
فصل اول / جایگاه قرآن در جامعۀ دینی