صفحه ٣٢

قطره‌‌اى است در مقابل دريا، و همه ادّعاهاى مكاتب اخلاقىِ غير الهى در ارائه الگوى مدينه فاضله انسانى، در مقابل علم بى‌‌نهايت الهى و علوم اهل‌‌بيت(عليهم السلام)، كه از الهامات الهى سرچشمه مى‌‌گيرد، اندكى بيش از صفر است.
به هر حال حضرت على(عليه السلام) بزرگ‌‌ترين درد جامعه بشرى را كفر و نفاق و گم‌‌راهى مى‌‌داند. اين امراضِ روحى هستند كه جامعه را به انواع مشكلات و گرفتارى‌‌ها دچار مى‌‌كنند و درمان آنها را نيز بايد از قرآن سراغ گرفت: فَاِنَّ فيهِ شِفاءٌ مِنْ اَكْبَرِ الدّاء وَ هُوَ الْكُفْرُ وَالنِّفاقُ وَ الْغَىُّ وَ الضَّلالُ»؛ بزرگ‌‌ترين درد عبارت است از كفر و نفاق و ضلالت و گمراهى و درمان آنها عبارت است از ايمان به قرآن و تبعيت از آن.
البته بايد توجه داشت كه مفهوم اين سخن كه «درمان دردهاى خود را از قرآن بخواهيد؛ زيرا قرآن درمان همه دردها و مشكلات است» اين نيست كه قرآن، همانند نسخه پزشك، امراض جسمى شما را توضيح داده است و براى بهبودى هر كدام دارويى پيشنهاد و توصيه مى‌‌كند يا در باب مشكلات اقتصادى و نظامى و در زمينه‌‌هاى صنعت و تكنولوژى مى‌‌بايد فرمول‌‌هاى حل مسائل را از قرآن فراگرفت. هرگز كسى كه كمترين اطلاعى از معارف دينى داشته باشد اين سخن حضرت را بدين معنا تفسير نمى‌‌كند؛ زيرا بيمارى‌‌هاى جسمى و حل ساير مشكلات، وسايل و راه‌‌هاى طبيعى خود را مى‌‌طلبد. قرآن كريم براى حل اين مشكلات، چنان كه قبلا گفته شد، خطوط كلى را بيان مى‌‌كند و مردم موظفند با سرمشق قرار دادن خطوط كلى قرآن و استفاده از عقل و توانايى‌‌هاى خدادادى و استفاده از تجارب علوم بشرى مشكلات خويش را حل كنند و امراض خود را درمان نمايند.
در اين‌‌جا توجه خوانندگان عزيز را به دو نكته جلب مى‌‌كنيم:
نكته اول اين‌‌كه اسباب و علل طبيعى و مادّى هر چند معلول‌‌ها و مسبب‌‌هاى خود را در پى دارند؛ لكن توجه به اين نكته نيز ضرورى است كه علت‌‌العلل همه پديده‌‌ها خداى تبارك و تعالى است. اوست كه نظام عالم را بر اساس رابطه علت و معلولى خلق كرده است و اوست كه پيوسته به اسباب و علل سببيّت و عليت اعطا مى‌‌كند و اين اراده