صفحه ٩٨

ترتیب داد و اصرار فرمود که مردم با اسامه از مدینه خارج شوند. حتی سرپیچی کنندگان از این کار را لعن فرمودند: لعن الله من تخلف عنه؛(71) «خداوند لعنت کند کسی را که از آن (لشکر اسامه) سربپیچید».
این دستور الهی تمهیدی برای تثبیت جانشینی امیر مومنان علیه السلام و پیشگیری از فتنه در امر جانشینی رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. از این رو بسیاری از مسلمانان، به ویژه شخصیت های معروف به خروج از مدینه موظف بودند. با این حال گروهی پیوسته در تماس بودند تا به محض رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله برگردند و همین کار را نیز کردند.
به هر حال می بایست حاضران در مدینه با دیدن حال غیر عادی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله واکنشی پذیرفته از خود نشان میدادند و دست کم محبت به رسول خدا صلی الله علیه و آله آنان را به امری دیگر مشغول نمی گرداند؛ همانند آنچه که درباره شهادت امیر مومنان علی علیه السلام رخ داد و از این رو جای طرح این پرسش مهم هست که چرا چنین نشد؟! در خوش بینانه ترین تحلیل این ماجرا علت این مسئله، نگرانی مسلمانان از پیدایش اختلاف در امت دانسته شده است. صاحبان چنین تحلیلی معتقدند پس از رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله اصحاب او نگران بودند در جامعه اسلامی شکاف ایجاد شود و خلا رهبری موجب ضعف مسلمانان گردد. از این رو جمع شدند تا هرچه سریع تر برای پیامبر صلی الله علیه و آله جانشینی تعیین کنند! اما این تفسیر خوش بینانه را نمی توان پذیرفت؛ زیرا هرگز خلا رهبری وجود نداشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله نزدیک به هشتاد روز پیش از رحلت خویش در بازگشت از حجه الوداع دست امیر مومنان علی علیه السلام را بلند کرد و فرمودند: من کنت مولاه فعلی مولاه؛(72) «هرکه من مولای اویم پس علی مولای اوست».