صفحه ٢٦١

و آرزوی هر ملتی داشتن چنین حاکمی است. پس چرا مردم عصر علی علیه السلام او را کنار گذاشتند؟!
نکته اینجاست که گرچه عموم مردم امام علی علیه السلام را خوب میشناختند، خواص خواهان این بودند که امام علی علیه السلام برای آنها حسابی جداگانه باز کند، و مولا علی علیه السلام این گونه نبود. او کسی بود که وقتی برادر فقیرش از او سهم بیشتری از بیت المال خواست آهن داغ را به دستش نزدیک کرد و عذاب سخت خدا را به او یادآور ساخت. بنابر آنچه در نهج البلاغه آمده است، امیر مومنان علیه السلام خود این داستان را چنین نقل میکند:
سوگند به خدا، برادرم عقیل را دیدم که در زیر چنگال فقر و تهی دستی دست و پا می زد؛ تا آنجا که از من خواست از گندمی که از حقوق شماست به او ببخشم، در حالی که فرزندان او را از شدت فقر، پریشان و غبار آلود دیدم، گویا صورتشان با نیله سیاه شده بود. عقیل چند بار رفت و آمد کرد و مکرر در هر بار با حالت جان سوزی خواسته اش را بازگو کرد. من سخنان او را گوش میدادم. او گمان کرد که من دینم را میفروشم و از خواسته او اطاعت کرده، از شیوه خود دست بر میدارم. در این موقع آهنی را داغ کردم و آن را به بدن عقیل نزدیک نمودم تا از آن درسی بگیرد. او پس از آنکه حرارت آتش را احساس کرد، ناله ای همانند ناله بیماران کشید و نزدیک بود از حرارت آهن تقتیده بسوزد. به او گفتم: زنان در سوگ تو بنشینند ای عقیل، آیا از آتشی که انسان برای بازی خود آن را گداخته است ناله می کنی، ولی مرا به سوی آتشی می کشی که خداوند جبار، آن را از خشم خود افروخته