صفحه ٢٣٢

به دستور قرآن کریم باید در این باره اندیشید که چرا کار مسلمانانی که در رکاب پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، جز اندکی همچون سلمان، ابوذر، و مقداد، به جایی رسید که حضرت بتول علیها السلام این گونه آنها را توبیخ کرد. فاطمه زهرا علیها السلام می دید که سرانجام مسلمانان، با زاویه ای، که از حق گرفته اند به کفر خواهد انجامید. ما نیز اگر به حکم خدا بی اعتنا باشیم و مبانی دیگری را جای گزین اصول الهی کنیم و با این تفکر که دوران اسلام و اسلام گرایی گذشته و اقتضای زمانه، سخن گفتن از ملی گرایی و ارزش های انسانی است، بخواهیم از حق فاصله بگیریم، باید منتظر چنین سرنوشتی باشیم. انسانی که از حق زاویه میگیرد، در آغاز چندان فاصله ای با مسیر حق ندارد؛ اما هرچه پیش میرود این فاصله بیشتر میشود و هنگامی که مسیر انحرافی ادامه یابد به جایی خواهد رسید که ضلع دیگر زاویه را نخواهد دید.
بی شک پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله کسی میتوانست رهبری جامعه اسلامی را بر عهده گیرد و اسلام را حفظ کند که درست همانند رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله باشد. خداوند این منت و نعمت عظیم را به مسلمانان عنایت فرموده و چنین انسانی آفریده و به مردم هم معرفی کرده بود؛ اما مسلمانان از او فاصله گرفتند و همین فاصله، آنان را به جاده باطل سوق داد. از این رو سرانجام همین مسلمانان به آنجا رسید که در سرزمین کربلا فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله را به فجیع ترین شکل شهید کردند. جنایتی که در سرزمین کربلا رخ داد به دست همین مسلمانان رخ داد، نه افراد ادیان دیگر! کسانی که عزیز رسول خدا علیهما السلام را به خاک و خون کشیدند، همگی نماز خوان بودند و صبح عاشورا را نخست نماز جماعت خواندند و پس از آن خود را برای تمام کردن کار حسین، پسر علی و فاطمه علیهم السلام آماده کردند. خواندن نماز و گرفتن روزه دلیل بر منحرف نبودن انسان از حق و