صفحه ٢٣١

ندهد. زمانی به لندن رفته بود و شنیده بود که در آنجا برخی از کارخانه های نان، فر نان پزی را با روغنی که با چربی خوک مخلوط است چرب میکنند تا نان آسان تر از تنور خارج شود. از این رو مدتی تحقیق کرده بود کارخانه ای را بیابد که از چنین روغنی استفاده نمی کند تا از پاکی نانی که می خورد مطمئن باشد؛ اما همین شخص رفته رفته کارش به جایی رسید که اصل دین، وحی، نبوت و همه ارزش های دینی را انکار کرد. گرچه برخی از آغاز راه باطل را بر میگزینند و تا پایان عمر از منجلاب آن خارج نمی شوند، این گونه نیست که هر انسان فاسقی از ابتدا فاسق بوده باشد. گاه افرادی در قلب جبهه حق قرار دارند، پس از مدتی به انحراف کشیده میشوند و درست در نقطه مقابل آنچه بودند قرار میگیرند. قرآن کریم میفرماید:
 وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ * وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ  يَتَفَكَّرُونَ ؛(197) و بر آنها بخوان سرگذشت کسی را که آیات خود را به او دادیم؛ اما خود را از آن جدا ساخت و شیطان در پی او افتاد، و از گمراهان شد! و اگر می خواستیم، او را با این آیات بالا می بردیم؛ اما او به زمین (پستی) گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد. از این رو داستانش چون داستان سگ است که اگر بر آن حمله ور شوی زبان از کام برآورد، و اگر آن را رها کنی [بازهم] زبان از کام برآورد. این، مثل آن گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند. پس این داستان را حکایت کن، شاید که آنان بیندیشند.