صفحه ١٧٨

الف) کفر در برابر اسلام: یک معنای کفر، معنای فقهی آن است که در مقابل اسلام قرار دارد. بر این مبنا هر انسانی که شهادتین را بر زبان جاری سازد مسلمان است و جان و مال وی محفوظ خواهد بود. اسلام فقهی که همان اسلام ظاهری است با اقرار به شهادتین ثابت میشود و لازمه آن این است که در ظاهر، احکام اسلام برای شخص اقرار کننده جاری میشود؛ برای مثال، بدنش پاک است؛ میتوان با او ازدواج کرد و... در مقابل، انکار شهادتین انسان را در زمره کافران قرار میدهد و احکام کافر بر وی جاری میشود. همچنین است انکار آنچه به انکار شهادتین می انجامد؛ یعنی انکار ضروریاتی که شخص انکار کننده میداند این انکار به انکار شهادتین بر میگردد؛
ب) کفر در برابر ایمان: کفر در معنای دوم در مقابل ایمان قرار دارد. بنابر این معنا، هم کفر و هم ایمان اموری قلبی اند نه اموری ظاهری. آنچه موجب نجات انسان در عالم آخرت میگردد، ایمان است. اگر مسلمان در دل باور داشت که آنچه پیغمبر از سوی خدا آورده حق است و به هیچ یک از احکام خدا شک نکرد، او مومنی واقعی است؛ اما اگر در دل یکی از احکام خدا را نپذیرد، مصداق این آیه خواهد بود: يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ؛(146) «میگویند: به بعضی ایمان می آوریم، و بعضی را انکار میکنیم». قرآن درباره چنین افرادی میفرماید: أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا؛(147) «آنها کافران حقیقی اند» بنابراین کسانی که در دل ایمان ندارند، گرچه به ظاهر شهادتین را بر زبان جاری سازند و نماز بخوانند، در حقیقت کافرند.
قرآن کریم درباره منافقان میفرماید: لَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى(148)؛ « جز با