صفحه ٢٧٨

قُلْتُ مَا فَعَلَ فُلَانٌ فَقَالُوا هُوَ مَرِيضٌ فَمَا انْقَضَى آخِرُ كَلَامِي حَتَّى سَمِعْتُ الصِّيَاحَ مِنْ مَنْزِلِهِ وَ قَالُوا قَدْ مَاتَ.
 4- أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ التَّيْمِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) فَقَالَ لَهُ الْعَلَاءُ بْنُ كَامِلٍ إِنَّ فُلَاناً يَفْعَلُ بِي وَ يَفْعَلُ فَإِنْ رَأَيْتَ أَنْ تَدْعُوَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ هَذَا ضَعْفٌ بِكَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَكْفِي مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ لَا يَكْفِي مِنْكَ شَيْ ءٌ فَاكْفِنِي أَمْرَ فُلَانٍ بِمَ شِئْتَ وَ كَيْفَ شِئْتَ وَ مِنْ حَيْثُ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ.
(3240) 5- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْمِسْمَعِيِّ قَالَ لَمَّا قَتَلَ دَاوُدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمُعَلَّى بْنَ خُنَيْسٍ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) لَأَدْعُوَنَّ اللَّهَ عَلَى مَنْ قَتَلَ مَوْلَايَ وَ أَخَذَ مَالِي فَقَالَ لَهُ دَاوُدُ بْنُ عَلِيٍّ إِنَّكَ لَتُهَدِّدُنِي بِدُعَائِكَ قَالَ حَمَّادٌ قَالَ


 بار خدايا مرگش را نزديك كن و اثرش را از ميان بردار، و پروردگارا در آن شتاب كن، الساعة. الساعة (يعنى هم اكنون)، گويد: همينكه به كوفه آمديم شبانه وارد شديم، و از خانواده خود از حال آن مرد پرسيدم و گفتم: فلانى چه كرد؟ گفتند: مريض و بيمار است، و هنوز سخنم را به پايان نرسانده بودم كه صداى شيون از خانه اش بلند شد و گفتند: مرد.
 4- يعقوب بن سالم گويد: خدمت حضرت صادق (ع) بودم پس علاء بن كامل به آن حضرت عرض كرد: همانا فلان كس به من (آزار) مى كند (و هر چه خواهد) مى كند؟ اگر صلاح مى دانيد بدرگاه خداى عزوجل بر او نفرين كنيد؟ فرمود: اين از ضعف (و ناتوانى) تو است بگو: «بار خدايا تو از هر چيز كفايت كنى و چيزى از تو كفايت نكند كار فلان كس را درباره من كفايت فرما بدانچه خواهى و هر گونه خواهى و از هر راهى كه خواهی و از آنجا كه خواهى».
 شرح-  مجلسى (ره) گويد: اينكه امام (عليه السلام) فرمود: «اين از ضعف تو است» چند احتمال دارد (1) اشاره به اينست كه ضرر زدن به دشمن بسبب نفرين بواسطه ضعف تقوى و ورع و ضعف دعا و توكل بر خدا است. (2) اينكه مقصود ضعف يقين تو است كه بخدا پناه نبردى و بدرگاه او نرفته و به نزد من آمده اى و از من درخواست دعا كنى. (3) مقصود ضعف در تقيه و كيفيت معاشرت است كه نتوانسته اى دشمن را راضى نگهدارى. (4) اشاره به چيزى كه از سخنان آن حضرت در ضمن معلوم مى شود، كه چنين استفاده شود كه دعا كرده و چون دعايش مستجاب نشده اينك بدان حضرت توسل جسته، و معناى فرمايش حضرت بنابراين چنين است: كه مستجاب نشدن دعاى تو بخاطر ضعف (و كمى) دانش تو درباره دعا و آداب و شرائط آنست، سپس اين دعا را به او آموخت.
  5- مسمعى گويد: همينكه داود بن على (كه از جانب خلفاى عباسى حاكم مدينه بود) معلى بن خنيس را (كه آزاد كرده امام صادق عليه السلام و از نزديكان آن حضرت بود) كشت، و آن حضرت عليه السلام فرمود: هر آينه نفرين كنم بدرگاه خدا بر كسيكه آزاد شده من (معلى) را كشته، و مال مرا ربوده است؟ داود بن