صفحه ١٢

4- عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ مَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ‏.
 5- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ يَحْيَى بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى بَعْضِ أَنْبِيَائِهِ الْخُلُقُ السَّيِّئُ يُفْسِدُ الْعَمَلَ كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ.

 بَابُ السَّفَهِ

 1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ شَرِيفِ بْنِ سَابِقٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِى غُرَّةَ عَنْ أَبِى‏عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ إِنَّ السَّفَهَ خُلُقُ لَئِيمٍ يَسْتَطِيلُ عَلَى مَنْ هُوَ دُونَهُ وَ يَخْضَعُ لِمَنْ هُوَ فَوْقَهُ.


4-و نيز فرمود: هر كه خوى او بد است خود را شكنجه دهد.
 شرح -  مجلسى (ره) گويد: زيرا خودش از خويشتن در رنج است و چون بر آشفتگى و حركات روحى و جسمى به تن و جانش زيان رساند، و چون غضبش فرو نشيند از كرده خويش پشيمان گردد و خود را سرزنش كند، و گذشته بدخوئيش را غالباً مردم تحمل نكنند و او را (در مقابل بد خوئيش) آزار كنند، و از او كناره‏گيرى كنند و در هيچ كارى او را كمك نكنند، چون باعث آنها خودش بوده پس گويا خودش خويشتن را شكنجه كرده.
 و بايد بدانيكه بسا مقصود از اينخبر و مانند آن تمامى خوهاى بد باشد، مانند كبر و حسد و كينه و نظائر آنها، زيرا تمامى آنها چيزهائى است كه انسان را در مفاسد بزرگ دنيويه اندازند، و در ايمان سستى آورند، و سبب كاهش كردار گردند.
 5-  و نيز امام صادق (ع) فرمود: خداى عزوجل به برخى از پيغمبران وحى كرد: كه بدخوئى كردار را تباه سازد مانند سركه كه عسل را تباه كند.

 باب سفاهت‏

 1-  از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: سفاهت براستى خوى پستى است، صاحب آن بر زير دستش گردن فرازى كند، و بر بالادست خود زبونى كند.
 شرح -  مجلسى (ره) گويد: سفاهت سبك عقلى و پيشى گرفتن در گفتار و كردار بدون تفكر است، تا آنجا كه گويد: برخى گفته ‏اند: سفاهت گاهى در برابر حكمتى است كه باعتدال در نيروى عقل حاصل گردد، و اين سفاهت خلقى است در نفس كه او را وادار بمسخرگى، و استهزاء و سبكسرى، و بى‏تابى، و چاپلوسى، و اظهار شادى در وقت ناراحتى ديگران، و حركات ناموزون، و گفتار و كردارهائى كه