صفحه ٢٢

 6- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) آفَةُ الْحَسَبِ الِافْتِخَارُ.

 بَابُ الْقَسْوَةِ

(2635) 1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عِيسَى رَفَعَهُ قَالَ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى(علیه السلام) يَا مُوسَى لَا تُطَوِّلْ فِى الدُّنْيَا أَمَلَكَ فَيَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ الْقَاسِى الْقَلْبِ مِنِّى بَعِيدٌ.
 2- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ دُبَيْسٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ إِذَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَبْدَ فِى أَصْلِ الْخِلْقَةِ كَافِراً لَمْ يَمُتْ حَتَّى يُحَبِّبَ اللَّهُ إِلَيْهِ الشَّرَّ فَيَقْرُبَ مِنْهُ فَابْتَلَاهُ بِالْكِبْرِ وَ الْجَبْرِيَّةِ فَقَسَا قَلْبُهُ وَ سَاءَ خُلُقُهُ وَ غَلُظَ وَجْهُهُ وَ ظَهَرَ فُحْشُهُ وَ قَلَّ حَيَاؤُهُ وَ كَشَفَ اللَّهُ سِتْرَهُ وَ رَكِبَ الْمَحَارِمَ فَلَمْ يَنْزِعْ عَنْهَا ثُمَّ رَكِبَ مَعَاصِيَ اللَّهِ وَ أَبْغَضَ طَاعَتَهُ وَ وَثَبَ


 چه افتخارى است كه تو بآنان دارى و تو نيز مانند آنان كافر هستى در باطن اگر منافق بوده، و در مظاهر اگر كافر بوده است، پس هيچ راهى براى باليدن خود بايشان ندارى.
 6-  از امام صادق عليه السلام روايت شده كه رسول خدا(ص) فرمود: آفت حسب بخود باليدن است.
 توضيح-  اين حديث مانند حديث دوم اين باب است جز اينكه در آنجا «عجب» بجاى «افتخار» بود

باب قساوت و سخت دلى

 1- على بن عيس در حديثى مرفوع روايت كند كه فرمود: در آنچه خداى عزوجل با موسى عليه السلام مناجات كرد اين بود كه: اى موسى در دنيا آرزوى خود را دراز مكن كه دلت سخت، و سخت دل از من دور است.
 شرح- مجلسى عليه الرحمة گويد: درازى آرزو اينستكه انسان مرگ را فراموش كند و دور پندارد، و گمان كند كه عمرش دراز باشد، يا آرزوهاى بسياريكه جز در طول عمر بدست نيايد، و اين مايه سخت دلى است، يعنى نترسيدن و نداشتن هراس از ترسناكيها، و نپذيرفتن پندهای سودمند، چنانكه ياد مرگ دل انسان را نرم و هنگام تذكر خدا و مرگ ترسناك كند.
 2-   امام صادق عليه السلام فرمود: چون خداوند بنده را در سرشت كافر بيافريند آن بنده نميرد تا بدى را دوست او گرداند، پس بدان نزديك شود، و در نتيجه به كبر و زور گوئى (يا هرزگى) او را گرفتار كند، پس دلش سخت شود، و خلقش ناپسند گردد، و رويش سخت، و پستيش آشكار، و شرمش كم شود، و خداوند پرده اش را بدرد، و بحرامها(ى خداوند) در افتد و از آنها جدا نگردد، سپس بنافرمانيهاى خدا