صفحه ٢٧٥

لَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ رَجُلٌ أَعْطَاهُ اللَّهُ مَالًا فَأَنْفَقَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُ وَ رَجُلٌ يَدْعُو عَلَى امْرَأَتِهِ أَنْ يُرِيحَهُ مِنْهَا وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَمْرَهَا إِلَيْهِ وَ رَجُلٌ يَدْعُو عَلَى جَارِهِ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ السَّبِيلَ إِلَى أَنْ يَتَحَوَّلَ عَنْ جِوَارِهِ وَ يَبِيعَ دَارَهُ.
 2- أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ أَرْبَعَةٌ لَا تُسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ رَجُلٌ جَالِسٌ فِي بَيْتِهِ يَقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فَيُقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالطَّلَبِ وَ رَجُلٌ كَانَتْ لَهُ امْرَأَةٌ فَدَعَا عَلَيْهَا فَيُقَالُ لَهُ أَ لَمْ أَجْعَلْ أَمْرَهَا إِلَيْكَ وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَفْسَدَهُ فَيَقُولُ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فَيُقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالِاقْتِصَادِ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالْإِصْلَاحِ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً وَ رَجُلٌ كَانَ لَهُ مَالٌ فَأَدَانَهُ بِغَيْرِ بَيِّنَةٍ فَيُقَالُ لَهُ أَ لَمْ آمُرْكَ بِالشَّهَادَةِ.


 دعايشان مستجاب نشود: (يكى) آن مردى است كه خداوند مالى باو بدهد و آنرا در غير مورد شايسته اش خرج كند، سپس بگويد: خدا يا بمن بده (كه چنين كسى) دعايش مستجاب نشود، و (ديگر) مردى كه درباره زن خود دعا كند كه خدا او را از آن زن راحت كند با اينكه خداى عزوجل كار طلاق آن زن را باو واگذار كرده (و مى تواند او را طلاق دهد و بدين وسيله راحت شود)، (سوم) مردى كه بر همسايه خود نفرين كند (و از همسايه آزارى او بخدا شكايت كند) با اينكه خداى عزوجل براى او راهى قرار داده، و آن اينست كه خانه خود را بفروشد و از همسايگى او بجاى ديگر رود.
 شرح-  مجلسى (ره) گويد: ظاهر آنست كه سائلين از مخالفين و مستضعفين بوده اند و از اين روى آنحضرت بسه نفرشان اكتفا فرمود (و بچهارمى چيزى نداد) و گرنه آنها كسانى هستند كه شيعيانشان را بر خود مقدم مى داشتند، يا اينكه اين كردار حضرت براى ياد دادن و آموختن حكم اتفاق بوده و فهماندن اينكه بيش از اين مقدار براى توسعه بر مؤمنين لازم نيست.
  2- حضرت صادق (ع) فرمود: چهار كس هستند كه دعايشان باجابت نرسد: (1) مردى كه در خانه خود نشسته و مى گويد: خدايا بمن روزى بده، پس بوى گفته شود: آيا بتو دستور ندادم كه بجستجوى روزى برو؟ (2) مردى كه زنى دارد و بر او نفرين كند كه باو گفته شود: آيا كار او را بتو واگذار نكردم؟ (اختيار طلاق و رها كردنش بدست تو است) (3) مردى كه مالى دارد و ان را از بين برده و فاسد كرده و مى گويد: خدايا بمن روزى بده، پس بوى گفته شود: آيا بتو دستور ميانه روى ندادم؟ آيا بتو دستور اصلاح مالت را ندادم؟ سپس (باين آيه استشهاد كرده) فرمود: «و كسانيكه هرگاه انفاق كنند نه اسراف كنند و نه بر خود تنگ گيرند و باشند ميان ايندو» (سوره فرقان آيه 67) (4) مردى كه مالى را بدون شاهد و گواه بديگرى وام دهد (و سپس بانكار مديون برخورد كند، و براى دريافت طلبش از مديون منكر بدرگاه خداوند متعال رو آورد و از او استمداد جويد) كه باو گفته شود: آيا بتو دستور ندادم (كه هنگام وام دادن) گواه بگيرى؟