صفحه ١٦١

زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا(علیه السلام) قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جَعَلَ لآِدَمَ فِي ذُرِّيَّتِهِ مَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ وَ لَمْ يَعْمَلْهَا كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ وَ مَنْ هَمَّ بِحَسَنَةٍ وَ عَمِلَهَا كُتِبَتْ لَهُ بِهَا عَشْراً وَ مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ وَ لَمْ يَعْمَلْهَا لَمْ تُكْتَبْ عَلَيْهِ سَيِّئَةٌ وَ مَنْ هَمَّ بِهَا وَ عَمِلَهَا كُتِبَتْ عَلَيْهِ سَيِّئَةٌ.


و تعالى براى آدم در فرزندانش مقرر ساخته كه هر كه آهنگ كار نيكى كند و آن كار را نكند براى او يك حسنه نوشته شود، و هر كه آهنگ كار نيكى كند و بكند براى او ده حسنه نوشته شود، و هر كه آهنگ كار بد كند و آن را نكند بر او نوشته نشود، و هر كه آهنگ آن كند و انجام دهد يك گناه بر او نوشته شود.
 شرح-  مجلسى (ره) در شرح اين حديث كلامى طولانى دارد كه ملخص آن با پاره اى توضيحات نقل مى شود:
 اين حديث دلالت دارد كه بر قصد گناه تا هنگامى كه انجام نشود مؤاخذه اى نيست و اين دو احتمال دارد: يكى اينكه گناهى كوچك باشد كه همان ترك آن كفاره اش باشد. ديگر اينكه بگوئيم قصد هرگز متصف بخوبى بدى نشود تا عملى دنبال آن نباشد (چنانچه ظاهر حديث است) و جمعى بدان قائل شده اند، ولى احتمال اول ظاهرتر است، بلى اگر محض خطور در دل بدون اختيار البته تكليفى بآن تعلق نگيرد و تفصيل آن در باب وسوسه گذشت.
 و محقق طوسى در تجريد گفته است: اراده كردن كار قبيح قبيح است، و تفصيل اين كلام اينست كه آنچه در نفس است بر سه گونه اند: 1- خاطراتى كه بى اختيار آيد و در دل مستقر نگردد و گفتيم كه آنها مؤاخذه ندارد و خلافى در اين باره ميان امت نيست. 2- خاطراتى كه با اختيار آيد و آهنگ كند و اين همان حديث نفس اختيارى است كه كارى را بكند يا نكند كه (حديث گويد:) اگر كار نيك باشد و نكند يك حسنه دارد و اگر بكند... و در اين هم خلافى نيست. 3- عزم و تصميم و مهيا شدن بر انجام كارى (كردن يا نكردن) و در اين اختلاف است و بيشتر اصحاب بخاطر ظاهر اين اخبار گفته اند: مؤاخذه ندارد، و بيشتر سنيان و متكلمين و محدثين گفته اند مؤاخذه دارد لكن نه مؤاخذه بآن گناهى كه تصميم انجام آن را دارد بلكه مؤاخذه بهمين تصميم و عزم بر گناه.
 تا آنجا كه گويد: ظاهر از اين حديث است كه فرقى در نكردن گناه با آهنگ آن ميان آنجائى كه از ترس خدا نكند يا براى حفظ آبرو و ترس از مردم، نيست و آن گناه بر او نوشته نشود و نيز ظاهر اينست كه اينكه قصد گناه مؤاخذه ندارد مخصوص بمؤمنين است پس منافاتى با بعضى اخبار ديگر ندارد (مترجم گويد: شاهد بر اينكلام حديث (2) است كه بيايد)
سپس كلامى از شهيد (ره) و شيخ بهائى (قده) نقل مى كند كه ملخص آن اينست كه شهيد (ره) فرموده است: قصد گناه تا مرتكب آن گناه نشود نه عقابى دارد و نه مذمتى، شيخ بهائى در اين كلام گفته است: غرض شهيد (ره) اينست كه نيت گناه گرچه خودش گناه است ولى چون اخبار در عفو آن رسيده است عقاب و مذمتى بر او نيست گرچه استحقاق آندو را دارد، و گرنه حرام بودن عزم و قصد بر گناه در نزد ما و هم چنين نزد عامه شكى در آن نيست سپس برخى از كلام عامه و خاصه را در اين باره در تفسير آيه شريفه: