صفحه ١٥٠

 4- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ إِنَّ الْقَلْبَ لَيَتَرَجَّجُ فِيمَا بَيْنَ الصَّدْرِ وَ الْحَنْجَرَةِ حَتَّى يُعْقَدَ عَلَى الْإِيمَانِ فَإِذَا عُقِدَ عَلَى الْإِيمَانِ قَرَّ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ.
 5- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ إِنَّ الْقَلْبَ لَيَتَجَلْجَلُ فِي الْجَوْفِ يَطْلُبُ الْحَقَّ فَإِذَا أَصَابَهُ اطْمَأَنَّ وَ قَرَّ ثُمَّ تَلَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) هَذِهِ الْ آيَةَ فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ إِلَى قَوْلِهِ كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ.


و غفلت دل است و از اين روى (كلينى (ره) این حديث را در اين باب آورده است، و گفته شده: كه چون خلقت دنبال علم است و باريتعالى پيش از آفرينش هر چيزى علم بآن دارد چنانچه پس از آفرينش آن علم بآن دارد و قلب مؤمن باختيار خود او بايمان متصف گردد، پس اين تعبير درست است كه خداوند آن را باين وصف آفريده و جبرى لازم نيايد.
 و گويا مقصود از حكمت (در حديث) آن اضافاتى است كه از طرف پروردگار عالم شود، و مقصود از علم چيزى است كه انسان با انديشه و تدبر بدست آورد و از كتاب و سنت برگيرد، پس امام (عليه السلام) باين كلام اشاره فرموده كه با تدبر و انديشه بتنهائى بدون اضافات سبحانى است به باران، و چنانچه تخم افشاندن در زمين بدون باران ثمر ندهد و سبز نشود، كوشش بنده بدون افاضه پروردگار بى نتيجه ماند.
  4- حضرت صادق عليه السلام فرمود: دل ميان سينه و گلو گاه لرزان است تا به ايمان بسته شود، و چون به ايمان بسته شد قرار گيرد، و اين است گفتار خداى عزوجل: «و آنكه ايمان بخدا آرد دلش راه يابد و آرام گردد» (سوره تغابن آيه 11)
  5- و نيز حلبى از آن حضرت حديث كند كه فرمود: براستى دل در درون انسان مضطرب و لرزان است و حق را جستجو كند، و چون بدان رسد آرامشى پيدا كند و قرار گيرد، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «آنكس را كه خداوند بخواهد رهنمائيش كند سينه اش را براى (پذيرفتن) اسلام بگشايد تا آنجا كه مى فرمايد: «چنانكه گويى به آسمان بالا رود» (سوره انعام آيه 125).
 شرح-  تمام آيه اين است كه «و آنكسى را كه خواهد گمراه سازد سينه اش را تنگ و گرفته كند چنانچه گوئى به آسمان بالا رود» و در اين تشبيه كه خداوند فرموده است وجوهى گفته اند: يكى اينكه معناى آن اين است كه چون او را به اسلام دعوت كنند پذيرش آن براى او مانند اين است كه او را به بالا رفتن به آسمان تكليف كرده اند، ديگر اينكه مانند اين است كه قلبش را به آسمان كشند به خاطر اينكه دست كشيدن از روش باطل و مذهب خودش براى او بسيار سخت و دشوار است.