صفحه ١٣

2- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِى الْمَغْرَاءِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ لَا تَسْفَهُوا فَإِنَّ أَئِمَّتَكُمْ لَيْسُوا بِسُفَهَاءَ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) مَنْ كَافَأَ السَّفِيهَ بِالسَّفَهِ فَقَدْ رَضِيَ بِمَا أَتَى إِلَيْهِ حَيْثُ احْتَذَى مِثَالَهُ.
(2605) 3- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى(علیه السلام) فِي رَجُلَيْنِ يَتَسَابَّانِ فَقَالَ الْبَادِى مِنْهُمَا أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صَاحِبِهِ عَلَيْهِ مَا لَمْ يَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ.
 4- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عِيصِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام)


همانند گفتار و كردار خردمندان نيست دچار كند، و گاهى در برابر بردبارى است كه باعتدال در نيروى غضب بدست آيد، و آن خلقتى است كه نفس او را وادار بزدن و دشنام دادن و زبرى و تسلط و غلبه برديگران و گردن كشى كند و ريشه اش تباهى و فساد در نيروى غضب و ميل ان بطرف افراط است سپس گويد: ظاهر اينست كه مقصود از سفاهت همين معناى دوم است كه برابر بردبارى است.
 2- و نيز حلبى از آنحضرت حديث كند كه فرمود: سفاهت نكنيد زيرا پيشوايان شما سفيه نبودند. و حضرت صادق عليه السلام فرمود: هر كس شخص سفيه را با سفاهت مكافت كند، بهر چه بسرش آيد تن داده چون بمانند او رفتار كرده.
 شرح -  اين دستورى است از امام عليه السلام كه از مكافات سفيه صرف نظر بايد كرد، و با آنان چنانچه خدايتعالى فرموده است بايد رفتار شود در آنجا كه فرمايد «و هرگاه نادانان با ايشان سخن گويند سلام گويند» همانطور كه مجلسى (ره) فرموده.
 3- عبد الرحمن بن حجاج از حضرت موسى بن جعفر عليه السلام درباره دو مردى كه همديگر را دشنام دهند روايت كرده كه فرمود: آغاز كننده بدشنام ستمكارتر است و گناه خود و گناه رفيقش بگردن اوست در صورتيكه آنكس كه ستم باو شده از حد نگذرد.
 توضيح -  جمله اخير اين حديث شريف دو احتمال دارد يكى اينكه تا رفيقش كه مورد ستم واقع شده عمل ناروا نكرده و يا سخن ناروائى نگفته همه گناه بگردن آغاز كننده بدشنام است» و نسبت گناه باو در اين صورت فرضى است، احتمال دوم آن است كه تا از حد خود نگذشته همه گناه بگردن اوست، و حدش همان مقدارى است كه از دشنام شنيده و تا آن حد بر او گناهى نيست زيرا از خود دفاع كرده و انتقام گرفته است، و خداى تعالى در اينباره فرموده است: «و همانا بر آنكه پس از ستمى كه باو شده يارى جويد گناهى نيست» و در جاى ديگر فرمايد: «پس آنكس كه بشما تجاوز كند (طبرسى فرموده: يعنى ظلم و ستم كند) تجاوز كنيد بر او برابر آنچه بر شما تجاوز كرده» و غير اينها از آيات و رواياتى كه دلالت برجواز معارضه بمثل دارند، و بعید نيست احتمال دوم مناسب تر باسياق روايت باشد.
 4-  و از امام صادق (ع) روايت شده كه فرمود: بدرستى كه مبغوض ترين خلق خدا آن