صفحه ٢٨١

به سرزمین کربلا آمدند، به درستی درک نمی کردند که چه عملی مرتکب میشوند. برخی از آنها در گذشته نه چندان دور از سران سپاه امیر مومنان علی علیه السلام در جنگ صفین بودند و سال ها پای منبر ایشان نشسته بودند. شاید بتوان گفت در میان آنان عمر سعد فهمیده بود که قرار است به چه عملی دست بزند. وی تا چند روز پیش از جریان عاشورا تردید داشت که با امام علیه السلام بجنگد. هنگامی که در ازای جنگ با امام حسین علیه السلام امارت ری به او پیشنهاد شد شب تا صبح قدم زد و در اندیشه فرو رفت که این پست را بپذیرد یا عذاب خدا را؛ یعنی میدانست با رفتن به جنگ حسین بن علی علیه السلام چه پیامد هایی خواهد داشت.(253) اما بسیاری از افراد لشکر او نمی دانستند چه می کنند. بسیاری از کسانی که در سقیفه جمع شدند تا برای خلافت تصمیم بگیرند، به درستی درک نمی کردند که به چه جنایتی دست میزنند و با این کار چه پیامد هایی را برای خود و جامعه اسلامی رقم خواهند زد و مسئولیت چه بار سنگینی را به دوش خواهند کشید. از این رو فاطمه عالمه علیها السلام به آنها فرمود: این عمل شما آبستن حوادث خطرناکی است که جز جنگ و خون ریزی و اختلاف در دنیا و زیان در آخرت برای شما نخواهد داشت.
آنچه ما باید از این ماجرا بیاموزیم این است که در مسائل اجتماعی که مصالح یک امت در میان است ساده اندیش و سطحی نگر نباشیم؛ بلکه اطراف خود را با دقت بررسی کنیم، وگرنه هیچ شباهتی به امیر مومنان علی علیه السلام و فرزندان معصوم ایشان علیهم السلام نخواهیم داشت. انسان در همه مسائل چه فردی و چه اجتماعی، باید از سطحی نگری و ساده اندیشی بپرهیزد؛ اما به سبب اهمیت مسائل سیاسی ـ اجتماعی، شایسته است با دقت بیشتری به پیامد های آنها نگریست و تنها به آثار زودگذر و