صفحه ١٦٩

و این در حقیقت به معنای پیمان با خدای متعال است. بیعت آنان بدین معنا بود که پیمان می بندند با مال و جان خویش از امیر مومنان علیه السلام حمایت کنند و او را جانشین پیغمبر بدانند. پیمان با خدای متعال یعنی پیمان با دستی که از همه دست ها قدرتمند تر است. هنگامی که چنین عهدی با تشریفاتی که در غدیر انجام شد فراموش شود، دیگر پیمان ها چه ضمانتی خواهد داشت؟ مگر قرآن نمی فرماید:
 إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا يَنكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً ؛(134) کسانی که با تو بیعت میکنند، در حقیقت تنها با خدا بیعت می نمایند، و دست خدا بالا دست آنهاست. پس هرکس پیمان شکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است و آن کس که به عهدی که با خدا بسته وفا کند، به زودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.
کسانی که از مسیر حق اندکی منحرف شوند، اگر توبه نکنند و به مسیر انحرافی خویش ادامه دهند، بی شک سقوط خواهند کرد. گروه انصار از وقتی که اسلام را پذیرفتند، رفته رفته مراتب ترقی و تکامل را طی کردند و کم کم به قله نزدیک شدند و به اوج عزت، اقتدار و شرف رسیدند؛ اما از سوی دیگر همه زحمات خویش را ضایع کردند و همه خدمات رسول خدا صلی الله علیه و آله را به فراموشی سپردند. این کار آنان کفران نعمت الهی بود. مخاطبان حضرت کسانی بودند که به برکت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله هم شرف ظاهری یافتند (پس از آن فضاحت، فقر، برادرکشی، دخترکشی، و فسادهای متعددی که در زندگی جاهلی بدانها گرفتار بودند، به امتی با شرافت و الگویی برای کشورهای دیگر تبدیل شدند)، هم شرافت باطنی. تیرگی های کفر و شرک از دل هایشان زدوده شد و نور ایمان و معرفت به خدا، فرشتگان و انبیا در دلشان تابید.