صفحه ٦٨

عقلى منتهى مى‌شود؛ امّا اطاعت از ديگران به صرف اين كه ما خوشمان مى‌آيد، يا بيش‌تر جامعه آن را پذيرفته اند، چه دليلى دارد؟! اتّفاق اكثريّت يا همه مردم در زمان انبيا بر بت پرستى بود. آيا اين اكثريت نزد خداوند اعتبارى داشت؟ اگر معتبر بود، پيامبر چه حقى داشت به توحيد بخواند؟ بيش از 99 درصد مردم عربستان بت پرستى مى‌كردند. آيا اين اكثريت نزد خداوند، اعتبارى داشت؟! در زمان حضرت ابراهيم(عليه السلام) غير از او، همه بت پرست بودند. او به تنهايى تبرى را برداشت و بت‌ها را شكست. چه حقّى داشت اين كار را بكند؟ چرا از اكثريّت تبعيّت نكرد؟ علّت اين است كه اكثريّت، خود به خود هيچ اعتبارى ندارد.
شبهه انگيزى در تقليد را آن قدر گسترش داده اند كه غير از تقليد در رفتار، تقليد در آرا و عقيده و فتوا را هم شامل شده و حتّى به تعبّديات رسيده است، كه متعبّد شدن به سخن پيامبر نوعى تقليد است. شما چرا به حرف پيامبر متعبّد مى‌شويد؟! چرا به عقلتان عمل نمى كنيد؟! پاسخ اين است كه اگر عقل، به واقع داورى قطعى داشته باشد، هيچ وقت خلاف حكم پيامبر نيست. در مواردى به تبعيت از حكم پيامبر ملزم هستيم كه عقل راهى ندارد:
وَ يُعَلِّمُكُمْ مَا لَم تَكُونُوا تَعَلَمُونَ.(1)
پيامبر خدا، چيزهايى را به شما مى‌آموزد كه خودتان نمى توانيد بفهميد. اين جا است كه بايد تعبّد كرد؛ امّا اين تعبّد بى منطق و گزاف نيست؛ بلكه تعبّدى است كه پشتوانه عقلى و منطق دارد.
 
شيوه اسوه پذيرى از سيره امامان(عليهم السلام) در زمانه غيبت
اكنون در زمانى هستيم كه سلسله جليله انبيا(عليهم السلام) پايان پذيرفته است و ديگر پيامبرى نخواهد آمد و حتّى امامان معصوم(عليهم السلام) هم در دسترس نيستند و امام دوازدهم(عليه السلام) نيز در پرده غيبت است. در اين وضعيت، چگونه از آن‌ها الگو بگيريم و به رفتار آن‌ها تأسّى