صفحه ١٩٩

اين جهان را آفريده است. هدف ما اين است كه مسير زندگى انسان را از مبدأ آن تا دوران آخرالزّمان بيابيم. اگر اين رابطه را در نظر نگيريم و اين عضو را از كل نظام جدا كنيم، به پاسخ روشنى دست نخواهيم يافت. براى معنا يافتن اين پرسش و طرح پيش فرض‌هاى آن، بايد ابتدا پاسخى به كلّ اين نظام بدهيم تا اعضاى آن، جاى خود را در اين نظام بيابند.
 
هدف از بعثت انبيا(عليهم السلام)
حال پرسش اين است كه هدف از آفرينش انسان و برانگيخته شدن انبيا(عليهم السلام) چيست؟ در اين جهان گسترده كه كران ناپيدا است و ما از آغاز و انجامش آگاهى نداريم، چرا خداوند موجودى به نام انسان را در زمين آفريده است؟ خداوند، پس از اين كه كُرات فراوان و بى شمارى را در عالم‌هاى گوناگون آفريد، اراده كرد موجودى را بيافريند كه توان گزينش داشته باشد و بتواند مسير زندگى اش را خود تعيين كند و مسؤوليت اين گزينش را بپذيرد.
فرشتگان، موجوداتى هستند كه هميشه از خدا اطاعت مى‌كنند يا به تعبير ديگر، زندگيشان يكسويه است و يك مسير دارد و هميشه به طرف خير پيش مى‌روند: «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ؛(1) فرشتگان بندگان شايسته اويند. هرگز در سخن بر او پيشى نمى گيرند و پيوسته به فرمان او عمل مى‌كنند. فرشتگان موجوداتى هستند كه ساختارشان بدون تغيير باقى مى‌ماند؛ يعنى نمى توانند به جاى كارهاى خوب، كارهاى بد را انتخاب كنند و به جاى خدمت، جنايت و خيانت را برگزينند. اميرمؤمنان على(عليه السلام) در يكى از خطبه‌هاى نهج البلاغه مى‌فرمايد:
فضاى بيكران آسمان سرشار از فرشتگانى است كه مشغول عبادت خدا هستند.
بعضى موجودات شعور دارند؛ امّا شعور اين كه احساس مسؤوليت كنند و خوب و بد را از هم تشخيص دهند ندارند؛ براى مثال حيوانات شعور دارند؛ امّا نمى توانند ارزش‌ها، خوبى‌ها و بدى‌ها را درك كنند و يكى از آن‌ها را برگزينند و مسؤوليتى را بپذيرند.