صفحه ٢٢٨

كرده و هركدام را در يك بخش ويژه به كار گمارده است. نتيجه كاركردِ هماهنگِ اين دستگاه، همان اغوا و ضلالتى است كه شيطان مى‌خواهد: فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ؛(1) به عزت تو سوگند كه تمام آدميان را مى‌فريبم.
به هر حال، مدّت‌ها است كه حركتى بسيار مرموز و شيطانى در جهت دين زدايى شكل گرفته است؛ البتّه اين استنباط ما نيست. بيش از ده سال است كه مقام معظم رهبرى دام ظلّه العالى به صورت‌هاى گوناگون در باره اين مسأله هشدار داده اند. متأسّفانه آن وقت‌ها خطر را به روشنى درك و باور نكرديم. اكنون نمونه‌هاى عملى اش را مى‌بينيم. كار به جايى رسيده است كه امور مقدّس دينى با صراحت تمسخر و استهزا، و احكام و ضروريات دين انكار مى‌شود و اين حالى است كه بر اثر حاكم شدن روح «تساهل و تسامح» و «تولرانس» ما را به اين سخنان كفرآميز عادت داده اند. يك روز وقتى كسى مى‌گفت: حضرت زهرا نمى تواند الگوى ما باشد؛ بلكه اوشين الگوى ما است، امام به شدّت اعتراض مى‌كرد و مى‌فرمود: اين فرد اگر بفهمد چه گفته، خونش هدر است(2) و با اين هشدار، براى مدّتى جامعه را بيمه مى‌كرد؛ ولى امروز، از بس حرف‌هاى كفرآميز تكرار شده است، ما نيز حساسيت چندانى در مقابل آن پيدا نمى كنيم.
 
2. به خطر افتادن مقام قدرتمندان و ثروتمندان
عوامل ديگرى نيز سبب مى‌شود تا در اجتماع با انبيا و اولياى الاهى مخالفت شود. شايد نخستين دسته‌اى كه در برابر انبيا قد علم مى‌كردند، قدرتمندان بودند. كسانى كه به ناحق، قدرت‌هايى به دست آورده و بر گُرده مردم سوار شده بودند، با آمدن انبيا و متوجّه كردن بشر به سوى اهداف الاهى و برنامه‌هاى آسمانى، قدرت خويش را در خطر مى‌ديدند. مى‌ديدند كه مقام، شهوت، موقعيت، منصب و رياستشان با گرايش مردم به شخص فقير و