صفحه ٤٩

گِل‌هاى سر و صورت سينه زنان را كه جلو درِ منزلش ريخته بوده است، برمى دارد و به چشمانش مى‌مالد و به بركت همان گِل، دردِ چشم وى خوب مى‌شود و تا آخر عمر نه به چشم درد مبتلا مى‌شود و نه به عينك نياز مى‌يابد. اگر شما آن خاك را به آزمايشگاه ببريد، شايد بگويند: در اين خاك هزاران ميكروب وجود دارد اين كارهاى غيربهداشتى چيست كه اينان انجام مى‌دهند؟! ولى از ديدگاه ديگر، توجّه معنوى و روحى مى‌تواند همه عوامل مادّى را محكوم كند. اگر آن اكسير و آن ارتباط معنوى و قلبى را بيابيم، خيلى از مشكلات حل مى‌شود. آن وقت است كه انسان مى‌فهمد، گردوخاك زائران آستان مقدّس معصومان(عليهم السلام) كه اهل معرفت، شفاى بيمارى‌هايشان را در آن مى‌جويند، چه اكسير بزرگى است. بزرگانى از مراجع عظام را ديده ام كه خاك حرم حضرت معصومه(عليها السلام) را با دست بر مى‌داشتند، بر قلبشان مى‌ماليدند. آنان حقيقتى را مى‌بينند كه ما نمى بينيم. ايشان معرفتى دارند كه ما نداريم.
مقصود من اين نيست كه انسانى خرافاتى شويد و هركس نقل كرد كه فلان جا تبرّك و نظر كرده است، زود باور كنيد. مؤمن زودباور نيست؛ بلكه خيلى زيرك و عميق است؛ امّا اگر كسى به خاكى به قصد انتساب آن به خدا و پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام) تبرّك بجويد و بزرگ‌ترين آثار بر آن مترتّب شود، تعجّب نكنيد. اگر شما آيت‌اللّه و صاحب رساله باشيد و به طلبه كوچكى، به سبب اين كه به امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف منسوب است، احترام كنيد و دستش را ببوسيد، يكى از بزرگ ترين و پرفضيلت ترين اعمال در نامه عملتان ثبت مى‌شود. چنين تكريمى ثوابش از هزار كتاب نوشتن و درس گفتن بيش‌تر است. ثواب تذلّل در پيشگاه مقدّس امام زمان، خيلى بيش‌تر از ذكر گفتن است. اگر شخصى را به سبب انتساب به امام زمان(عليه السلام) احترام كنيد، گويا امام زمان ارواحنا فداه را احترام كرده ايد. ثواب چنين احترام و تكريمى از ثواب هزاران كار خير ديگر بالاتر و افزون‌تر خواهد بود.(1)