صفحه ٧٢

ما در جايگاه كشور مسلمان بايد چه كنيم؟ نيرو و سرباز بفرستيم؟ اسلحه بفرستيم؟ پول بفرستيم يا بايد به گونه ديگرى رفتار كنيم؟ اين گونه مسائل ساده نيست تا بتوانيم براساس يك روايت يا يك رفتار خاص، پاسخ روشنى براى آن‌ها بيابيم. اين جا به دو نوع كار علمى تخصّصى نياز است: يكى به مسائل فقهى مربوط است، و در مرحله بعد، نوبت به تشخيص موضوعات مى‌رسد. تشخيص موضوعات، كار تخصّصى ديگرى است. فقيه هم مى‌تواند سياستمدار باشد؛ امّا هر فقيهى سياستمدار نيست. تشخيص موضوعات سياسى بر عهده فقيهى است كه در مسائل سياسى نيز تخصّص دارد. آيا اين جا هم بايد تقليد كرد؟ وظيفه خويش را در برابر مسأله فلسطين از چه كسى بايد بپرسيم؟ آيا در رساله‌هاى علميه نوشته شده كه در برابر مسأله فلسطين چه موضعى بايد اتّخاذ كنيم؟ نه. آيا اگر فقيهى با كمال دقّت مسائل كلّى فقهى را حل كرده باشد مى‌تواند وظيفه ما را درست روشن كند؟! او احكام كلّى را استنباط مى‌كند.
امام رضوان الله تعالى عليه و مقام معظم رهبرى حفظه الله داراى دو مقام هستند: هم فقاهت و هم سياست. ايشان در عمل ثابت كرده اند كه هم فقيه و هم سياستمدارند. اكنون دنيا مى‌داند پيرمردى كه شصت سال در قم با فقاهت سر و كار داشت، سياستمداران جهان را به زانو در آورد. وقتى حضرت امام(رحمه الله) در حسينيه جماران چهار كلمه سخن مى‌گفت، رئيسِ جمهور امريكا برنامه اش را تعطيل مى‌كرد و به سخنرانى امام گوش مى‌داد تا ببيند امام چه مى‌گويد. خودشان مى‌گفتند: ما نمى توانيم پيش بينى كنيم كه اين پيرمرد فردا چه خواهد گفت. اين، دو مهارت و دو تخصّص است؛ امّا هر فقيهى اين گونه نيست.
به بركت ولايت فقيه ما امروز مى‌توانيم به امامان معصوم(عليهم السلام) (با واسطه) تأسّى كنيم. در دوران غيبت، رفتار ولىّ فقيه براى ما حكم رفتار امام معصوم(عليه السلام) را دارد منتها اين رفتار، خود داراى دو بخش است: در مسائل فقهى، فقط فقاهت شرط است؛ امّا در مسائلى كه تشخيص موضوع به تخصّص نياز دارد، فقيه افزون بر فقاهت و عدالت و تقوايى كه دارد، در آن مسائل بايد مديريت و تخصّص لازم را نيز داشته باشد تا بشود از او تقليد كرد؛ بنابراين در چگونگى تأسّى، همواره بايد اين اصل را در نظر بگيريم كه بعضى از موارد به