صفحه ٥٩

اختلافى شان به تو مراجعه كنند و هرچه را تو داورى كردى، از ته دل بپذيرند و حتّى در دلشان هم درباره داورى تو گله و شكايتى نداشته باشند.
ايمان واقعى اين است كه درباره داورى قاضى اسلام چنان تسليم باشند كه در دلشان هم احساس نگرانى نكنند و بگويند: هرچه حكم اسلام است، روى سر و چشم؛ امّا اگر كسى به قاضى اسلام اعتراض كند، در حالى كه قاضى طبق حكم خدا و نصّ قرآن يا نصّ حديث متواتر حكم كرده باشد، اعتراضِ او با اين آيه قرآن نمى سازد. اين آيه بدين معنا است كه مسلمانان واقعى بايد در برابر حكم اسلام تسليم محض باشند و حتّى در دلشان هم احساس تنگى و كدورت نكنند كه چرا چنين حكمى درباره ما صادر شده است. اگر صد در صد هم به ضررشان هست، با طيب خاطر بپذيرند؛ زيرا حكم خدا است و بايد در برابر آن سرِ تسليم فرود آورد.
اين مقام قضا، مقام ديگرى است كه خداوند متعالى به پيامبر(صلى الله عليه وآله) عطا فرموده است. اين مقام براى اهل بيت(عليهم السلام) نيز ثابت است. اين‌ها مقام‌هايى رسمى است كه خداوند به اهل بيت(عليهم السلام) عطا فرموده است. مجموع مقام‌هايى كه خداى بزرگ به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) عطا فرموده بود، همه اش به اهل بيت(عليهم السلام) نيز منتقل مى‌شود، غير از يك چيز و آن اين كه آن‌ها نبى و پيامبر نيستند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود:
أَنتَ مِنّي بِمَنزلَةِ‌هارُونَ مِن مُوسَى إِلاَّ أَنَّه لاَ نَبِىَّ بَعدي.(1)
تو در مقايسه با من، به منزله‌هارون به موسى هستى، غير از آن كه پس از من، هيچ پيامبر ديگرى نيست.
طبق آن چه در خطبه قاصعه آمده است، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود:
إِنَّكَ تَسمَعُ مَا أَسمَعُ وَ تَرى مَا أَرَى إِلاَّ أَنَّكَ لَستَ بِنَبىٍّ و لكنَّكَ وزيرٌ.(2)
هر آن چه من مى‌شنوم، تو هم مى‌شنوى و آن چه من مى‌بينم، تو نيز مى‌بينى؛ ولى تو پيامبر نيستى.