صفحه ٢٣٣

مردم همه بايد خودشان بروند احكام دين و قرآن را ياد بگيرند. اين‌ها سه ضلع مثلّث زر و زور و تزوير يا سه ضلع مثلّث تيغ و طلا و تسبيح هستند. اينان همكاران استعمارگرانند كه بايد هرچه زودتر كنار گذاشته شوند؛ چرا كه طبق ميل ما فتوا نمى دهند. قدرتمندان هم مانند توده مردم وقتى ببينند روحانيان زير بار نمى روند، به فكر مى‌افتند كه روحانيانى دولتى درست كنند. استعمارگران نيز وقتى مى‌بينند كه روحانيان شيعه اين قدر سرسخت و انعطاف ناپذيرند، اعتراف مى‌كنند كه بزرگ ترين دشمن استعمارِ امريكا در خاور ميانه ايشانند؛ پس مى‌بينيد كه تمام عوامل در اين جهان دست به دست هم مى‌دهند تا روحانيان شيعه را بكوبند. شما در دنيا نمى توانيد يك عامل اجتماعى را پيدا كنيد كه با وجود روحانيان مستقلّ شيعه موافق باشد؛ نه استعمار شرق، نه استعمار غرب، نه ثروت جويان و قدرت طلبان داخلى، و نه روشنفكران. مى‌بينيد در آن جا كه پاىِ كوبيدن روحانيان متعهّد در ميان است، همه با هم همكارى مى‌كنند. همه اين عوامل دست به دست هم داده اند تا اسلام و قرآن و روحانيان را از بين ببرند. براى اين كه آن‌ها تشخيص داده اند تا روحانيان شيعه وجود دارند، نمى توانند به مقاصد شومشان برسند. فقط نيروى قدرتمند و قاهر الاهى است كه مردان خدا را در برابر اين امواج سهمگين نگه مى‌دارد و حفظشان مى‌كند؛ وگرنه، نيروى انسانى در مقابل اين همه عوامل اجتماعى تاب مقاومت ندارد. مگر مى‌شود گروه اندكى، هم در مقابل توطئه‌هاى استعمارگران مقاومت، و هم تهمت‌هاى جاه طلبان داخلى را تحمّل كنند. هم فحش و ناسزاى روشنفكران را به جان بخرند و هم در مقابل نارضايتىِ دنياپرستان استقامت ورزند و هم دين خود را نگه دارند و با خدا باشند. مگر غير از نيروى الاهى، نيروهاى عادى بشر در مقابل اين همه مخالفت، كفايت مى‌كند. اگر مى‌بينيد كسانى در گوشه و كنار، انعطاف‌ها و انحراف‌هايى پيدا مى‌كنند، تعجّب ندارد. اگر كسى ميان امواج حوادث و فتنه‌هاى آخرالزّمان نجات يافت، جاى تعجّب دارد. اگر خس و خاشاك‌ها را سيل مى‌برد، تعجّبى ندارد. اگر درختى در وسط رودخانه مقاومت كند، تعجّب دارد. پس تنها چيزى كه نمى گذارد مردان الاهى از مسير و هدف اصلى خود منحرف شوند، لطف خدا است.