صفحه ٢٣١

اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ.(1)
دانشمندان و راهبان خويش را معبودهاى در برابر خدا قرار دادند.
اين‌ها چه كاره اند كه براى شما حكم جعل كنند؟! مگر اين‌ها ربّ شما هستند؟! شما حق نداريد غير از خدا را ربّ بگيريد. صاحب اختيار شما فقط خدا است. در مواقعى ديگر، صاحبان قدرت بر عالمان دين فشار مى‌آوردند كه شما بايد چهره دين را دگرگون كنيد و احكام را به صورت ديگرى در بياوريد تا موافق ميل ما باشد. اين نيز شكل ديگرى از دنياپرستى بود كه به مراجع روحانى فشار وارد مى‌آورد در فتواهايشان تجديد نظر كنند.
همه اين عوامل باعث مى‌شد كه روح خداپرستى و تسليم در مقابل انبيا و اولياى الاهى در مردم تضعيف شود و دينى كه اساس آن اسلام و تسليم در مقابل خدا است، به صورت ديگرى در آيد. هدف اصلى از آفرينش انسان و تشريع قوانينِ الاهى، اين بوده است كه مردم خداپرستى كنند نه خودپرستى، شكم پرستى، بت پرستى، اجتماع پرستى و ... . پيامبران آمده بودند كه بشر را خداپرست، يعنى تسليم محض در برابر اوامر و نواهى خداوند كنند. اطاعت محض در برابر خدا انسان را به خدا نزديك مى‌كند؛ جوهر انسانيت را ترقّى مى‌دهد و به يك پديده زودگذر و بى ارزش، ارزش بى نهايت مى‌بخشد. انبيا آمده بودند كه چنين رابطه‌اى را بين انسان‌ها و پروردگارشان برقرار سازند و انسان را از يك موجود مادّىِ فانىِ بى ارزش، به موجودى تبديل كنند كه بتواند عمرى بى نهايت در كمال لذّت و سعادت داشته باشد. انبيا مى‌خواستند انسان را به گونه‌اى غرق توجّه خدا سازند كه ارزش را به بندگى و قرب خدا منحصر كنند. كسانى كه احكام، معارف و آيات الاهى را تحريف مى‌كردند، مسير را اشتباه به مردم نشان مى‌دادند و مى‌گفتند: خلق را به جاى خدا بگذاريد. چنين دين فروشانى، بزرگ ترين خيانت را به انسانيت مرتكب مى‌شدند؛ به همين سبب انبيا آمده بودند تا بشر را متوجّه خدا كنند و به سوى بى نهايت سوق دهند و از پرستش همه بت‌ها وارهانند و انسان را فقط بنده و مطيع خدا سازند. عواملى همچون هواپرستى، دنياپرستى و دين فروشى باعث مى‌شد كه دست تحريف به سوى معارف و