چه طور مىشود كه مؤمن به طرف كفر كشيده مىشود؟! تحليل روان شناختى آن اين است كه وقتى اجراى برخى از دستورهاى دين با هواى نفس آدمى و راحت طلبى و خودسرى او سازگار نباشد، انسان ضعيف الايمان در صدد برمى آيد در فتواى مجتهد تشكيك كند. وقتى مىگويند: اين كار را انجام نده، حرام است. مىگويد: به چه دليل؟ مىگويد: مراجع تقليد در رسالههاى عملى نوشته اند. مىگويد: از كجا معلوم كه اينها درست مىگويند. تشكيك ابتدا از اين جا آغاز مىشود كه شايد مرجع تقليد اشتباه كرده است. براى خودشان تأييد مىآورند كه خود مراجع تقليد نيز با هم اختلاف دارند و اين دليلى است بر اين كه به فتاواى ايشان اعتمادى نيست. اگر كسى دنبال كرد و گفت: اين مجتهد از خودش نمى گويد؛ بلكه همه مجتهدان گفته اند؛ مستندشان هم كلمات امامان معصوم(عليهم السلام) است؛ ايشان از طرف خودشان نمى آيند اين حرفها را بزنند و حتّى اگر حديث آن را هم ارائه دهد كه اين حكم در كلام امام صادق(عليه السلام) به صراحت بيان شده است، مىگويد: خوب از كجا معلوم كه امام اين حديث را فرموده باشد. روايات ضعيف هم فراوان داريم. شايد اين حديث ضعيف باشد. اگر كسى پيگيرى كرد و گفت: اين روايت، نه تنها ضعيف نيست، بلكه صحيح، معتبر و متواتر است؛ به گونهاى كه هرگز قابل تشكيك نيست. وقتى در اين جا نيز سرش به سنگ مىخورد، مىگويد: اگر بپذيريم كه امام معصوم هم گفته است، از كجا معلوم كه درست گفته باشد؟! سخن امامان را ما شيعيان قبول داريم. اين همه فِرقههاى اهل تسنّن هستند كه حرفهاى امامان ما را قبول ندارند. شايد حق با آنها باشد. اگر كسى پيگيرى و اثبات كرد كه در اين حكم خاص، آيه قرآن هم داريم. ما تنها به كلام امام استناد نمى كنيم؛ بلكه قرآن هم همين را فرموده است. مىگويد: شايد معناى قرآن اين نباشد. قرائتها گوناگون است. اين فهم شما است. قرائت ديگرى هم وجود دارد. كسان ديگرى ممكن است معناى ديگرى از اين آيه بفهمند. شايد اين طورى كه عالمان فهميده اند، درست نباشد. وقتى ثابت شد كه اين آيه، هيچ معناى ديگرى نمى تواند داشته باشد و هركسى زبان شناس و اهل زبان عربى باشد، فقط اين معناى خاص را از آيه مىفهمد، خواهند گفت: از كجا معلوم كه آيات قرآن، كلام خدا باشد؟!
آفتاب ولایت
آسيبشناسىِ اهداف امام زمان (عليه السلام)