حركت كنيم. اينها همان باورهايى است كه يك ركن اساسىِ فرهنگ اسلامى را تشكيل مىدهد.
ركن دوم فرهنگ اسلامى، ارزشهايى است كه از اين باورها برمى خيزد. ارزشها مجموعه امورى است كه آدمى بايد رعايت كند تا به هدف و سعادت نهايى اش برسد.
حال ما بايد اين دو ركنِ اصيل را در خودمان و ديگران تقويت كنيم. سعى دشمنان اسلام نيز بر اين است كه اين دو ركنِ اساسى را از جوانان ما بگيرند. از يك طرف مىخواهند با ايجاد و ترويج شك و شبهه، ايمان و باور جوانان را تضعيف كنند تا جايى كه شك گرايى ميان نسل جوان ما به فرهنگ و افتخار تبديل شود و از طرف ديگر مىخواهند با ترويج ضدّ ارزشها، به تدريج ارزشهاى اسلامى را در جامعه و به ويژه ميان نسل جوان محو و نابود كنند.
وقتى باورها و ايمانها ضعيف شد، ديگر يقينى به حيات پس از مرگ، قرب الاهى و سعادت و پاداش آخرتى نخواهد بود. آن وقت نوجوان سيزده ساله هرگز خود را فداى اسلام نخواهد كرد. او وقتى خود را زير تانك مىاندازد كه اعتقاد داشته باشد هنگام شهادت، سرش بر دامن امام حسين(عليه السلام) قرار مىگيرد؛ امّا اگر چنين اعتقادى نباشد، خواهد گفت براى چه جانم را فدا كنم؟!
چه چيزى سببِ پيروزىِ انقلاب شد؟ سرّ آن همه ايثار و فداكارى كه انقلاب را در همه عرصهها به پيروزى رساند، در ايمان و باورهاى دينىِ نهفته بود. وقتى باورها ضعيف و سست شود، آن ايثارها و پيروزىها نخواهد بود و جز ننگِ ذلّت و تسليم در برابر دشمن، چيزى براى ما نخواهد ماند. اصلى ترين تلاش دشمن، در كنار تضعيف باورها، كمرنگ كردن ارزشها و ترويجِ انواع فسادها است. مىخواهند همان منجلاب فسادى را كه جوانان امريكايى و اروپايى در آن غوطهور شده اند، براى جوانان ما صادر كنند. اين روزها در رسانههاى گروهى، به طور دائم آمار و اخبارِ عجيبى از فساد و جنايتِ جوانان و نوجوانان غربى را شاهديم. شصت در صد تمام جناياتى كه در امريكا واقع مىشود، به دست نوجوانان است. چندى پيش شنيديد كه پسر بچه شش ساله در اعتراض به همكلاسى اش
آفتاب ولایت
منظومه ولایت 4