صفحه ٥٥٥

سوره يس، آيه 69

وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ «69»
و ما به او (پيامبر) شعر نياموختيم و سزاوار او نيز نيست، آن (چه به او آموختيم) جز مايه ى ذكر و قرآن روشن نيست.

نكته ها:
يكى از تهمت هايى كه به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى زدند، علاوه بر ساحر و مجنون و كاهن بودن، تهمت شاعر بودن بود، در حالى كه:
شعر بر خاسته از تخيل است، بر خلاف وحى.
شعر بر خاسته از عواطف و احساسات است، بر خلاف وحى.
شعر آميخته با اغراق است، بر خلاف وحى.
گرچه قرآن داراى جملاتِ موزون و مقطّع همچون شعر است، امّا عنصر اصلى شعر كه تخيّل است، در قرآن راهى ندارد.
قرآن، جز ذكر نيست. «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ» ذكر قدرت و قهر خدا، ياد الطاف و نعمت هاى او، ياد عفو و مغفرت او، ياد سنّت ها و قوانين او، ياد انبيا و اوصيا و اولياى او، يادى از تاريخ هاى پر عبرت، يادى از عوامل عزّت و سقوط امّت ها، يادى از نيكوكاران و هدايت شدگان، يادى از تبه كاران و كافران و فاسقان و مجرمان و ستمگران و عاقبت آنان، يادى از اخلاص ها، ايثارها، شجاعت ها، انفاق ها، صبرها و پايان نيك آن، يادى از قتل ها، شكنجه ها، اذيّت ها، تهمت ها، تحقيرها، حقّ كشى ها و به استضعاف كشيدن ها و عاقبت شوم مستكبران، يادى از اوامر و نواهى و مواعظ و حكمت ها، يادى از آفريده هاى آسمانى و زمينى و دريايى، يادى از آينده تاريخ و پيروزى حكومت حقّ و پر شدن جهان از عدل و داد و محكوميّت ظلم و ستم، يادى از برزخ و معاد و حوادث قبل از قيامت و چگونگى صحنه هاى قيامت و خطرات دوزخ و نعمت هاى بهشتى.
آرى، تمام قرآن به نحوى تذكّر و يادآورى است. «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ»