صفحه ٢٣٩

سيماى لقمان حكيم 
در تفسير الميزان بحثى درباره ى جناب لقمان آمده است كه بخشى از آن را نقل مى كنيم:
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: لقمان، پيامبر نبود، ولى بنده اى بود كه بسيار فكر مى كرد و به خداوند ايمان واقعى داشت. خدا را دوست داشت و خداوند نيز او را دوست مى داشت و به او حكمت عطا كرد.
امام صادق عليه السلام مى فرمايند: لقمان، حكمت را به خاطر مال و جمال و فاميل دريافت نكرده بود، بلكه او مردى پرهيزكار، تيزبين، باحيا و دلسوز بود. اگر دو نفر با هم درگير مى شدند و خصومتى پيدا مى كردند، ميان آنها آشتى برقرار مى كرد.
لقمان با دانشمندان زياد مى نشست. او با هواى نفس خود مبارزه مى كرد و ... «1»
او داراى عمرى طولانى، معاصر حضرت داود واز بستگان حضرت ايّوب بود. او ميان حكيم شدن يا حاكم شدن مخيّر شد و حكمت را انتخاب كرد.
از لقمان پرسيدند: چگونه به اين مقام رسيدى؟ گفت: «به خاطر امانت دارى، صداقت و سكوت درباره ى آنچه به من مربوط نبود». «2»
امام صادق عليه السلام فرمود: «لقمان نسبت به رهبر آسمانىِ زمان خود معرفت داشت». «3»
گرچه خداوند به او كتاب آسمانى نداد، ولى همتاى آن يعنى حكمت را به او آموخت.
روزى مولاى لقمان از او خواست تا بهترين عضو گوسفند را برايش بياورد. لقمان زبان گوسفند را آورد. روز ديگر گفت: بدترين عضو آن را بياور. لقمان باز هم زبان گوسفند را آورد.
چون مولايش دليل اين كار را پرسيد، لقمان گفت: اگر زبان در راه حقّ حركت كند و سخن بگويد، بهترين عضو بدن است وگرنه بدترين عضو خواهد بود. «4»
در عظمت لقمان همين بس كه خدا و رسول او و امامان معصوم عليهم السلام پندهاى او را براى ديگران نقل كرده اند.