صفحه ٣٧٦

امّا پس از پيامبر اسلام، اين دو امر واقع نشده است. زيرا اوّلًا قرآن، بدون آنكه كلمه اى از آن تحريف شود، در ميان مردم باقى است و ثانياً جامع ترين و كامل ترين قوانين در آن مطرح شده و بر اساس علم خداوند، تا روز قيامت هيچ نيازى براى بشر نيست، مگر آنكه حكمش در اسلام بيان شده است.
2. چگونه نيازهاى متغيّر انسان با خاتميّت دين سازگار است؟
پاسخ: انسان در مراحل تحصيلى خود تا درجه ى اجتهاد و دكترى  به استاد نياز دارد، پس از آن به مرحله اى مى رسد كه مى تواند بدون استاد، نيازهاى خود را از مطالبى كه آموخته به دست آورد. باب اجتهاد باز است و مى توان قوانين مورد نياز را از قواعد كلّى استنباط كرد. البتّه بر اساس اصولى كه فقها براى استخراج احكام تدوين نموده اند.
3. چرا رابطه بشر با عالم غيب قطع شد؟
پاسخ: وحى نازل نمى شود ولى رابطه با غيب همچنان باقى است، امام معصوم عليه السلام حضور دارد و فرشتگان الهى بر او نازل مى شوند، «1» امدادهاى غيبى به انسان هاى شايسته مى رسد؛ حتّى افراد عادى اگر متّقى باشند نور الهى پيدا مى كنند و خداوند راه حقّ را به نحوى به آنان نشان مى دهد. اتَّقُوا اللَّهَ ... يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً «2»
پيام ها:
1- پسرخوانده هرگز پسر نيست و پدرخوانده نيز پدر نيست تا ازدواج او با همسر مطلّقه ى پسرخوانده اش جايز نباشد. «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ»
2- حكم مادرى همسران پيامبر براى مردم، (كه در آيه 6 مطرح شد) دليل حكم پدرى آن حضرت نيست. ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ ...
3- خاتميّت پيامبر اسلام، بر اساس علم و حكمت الهى است. «خاتَمَ النَّبِيِّينَ- اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلِيماً»