صفحه ١٩٧

خداوند انسان را به گونه اى آفريده كه به حقّ تمايل دارد و از باطل بيزار است. درست همانند علاقه ى مادر به فرزند كه امرى تعليمى نيست، بلكه فطرى و غريزى است.
در روايات، جمله ى «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ»، به اقامه ى نماز و توجّه به قبله و اسلام، اخلاص و توحيد معنا شده است. «1»
پيام ها:
1- رهبر دينى جامعه، بايد ابتدا حقّ گرايى كامل خود را تثبيت كند، بعد به ارشاد ديگران بپردازد. «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ»
2- انسان ذاتاً دين گرا و طرفدار حقّ است. «لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»
3- بر خلاف تصوّر گروهى كه مى گويند: انسان مثل ظرفى خالى است كه با آداب و رسوم و افكار حقّ يا باطل پر مى شود و نظام هاى سياسى و اقتصادى و اجتماعى به او رنگ مى دهند، خداوند شناخت حقّ و حقّ گرايى را به وديعت نهاده است. فِطْرَتَ اللَّهِ ...
4- معناى فطرى بودن دين، بى نيازى از تلاش در راه اقامه ى آن نيست. فَأَقِمْ ... فِطْرَتَ اللَّهِ 
5- انحراف، يك عارضه است؛ زيرا گرايش به دين حقّ، در نهاد هر انسانى نهفته است. «فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»
6- دين فطرى، ثابت و پايدار است. فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها ... ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ 
7- تكوين و تشريع با يكديگر هماهنگ است. فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها ... ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ 
8- حركت در مسير دين، حركت در مسير فطرت است. فَأَقِمْ .... فِطْرَتَ اللَّهِ 
9- امور فطرى انسان كم و زياد مى شود؛ امّا به كلّى محو نمى شود. «لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ»