صفحه ١٧٦

أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً «36» أَ لَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنى  «37» ثُمَّ كانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى «38» فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى  «39» أَ لَيْسَ ذلِكَ بِقادِرٍ عَلى  أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى  «40»
آيا انسان مى پندارد كه به حال خود رها مى شود؟ آيا او قطره اى از منى نبود كه (در رحم) ريخته مى شد؟ سپس خون بسته اى شد و خداوند آن را آفرينش داد و استوار ساخت. و دو جنس زن و مرد را از آن پديد آورد. آيا اين خدا قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟

نكته ها:
اين سوره با سوگند به قيامت شروع شد و با قدرت خداوند بر زنده كردن مردگان در قيامت پايان مى يابد.
كسانى كه معاد را انكار مى كنند، خداوند را به درستى نشناخته اند، زيرا اگر با مردن انسان پرونده او محو شود، حكمت خدا زير سؤال مى رود. چنانكه در اين آيه مى فرمايد: «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدىً» و در جاى ديگر مى فرمايد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ» آيا گمان مى بريد ما شما را بيهوده آفريده ايم و شما به سوى ما باز نمى گرديد؟
اين آيات در ابتدا به حكمت الهى در برپاكردن قيامت اشاره مى كند و سپس به قدرت خداوند در آفرينش انسان كه بيانگر امكان دوباره آفريدن اوست. البتّه خداوند نمونه هاى ديگرى از قدرت خود در مورد بازآفريدن را به دست پيامبرانش در اين دنيا نشان داده است:
حضرت عيسى عليه السلام با دميدن در دو پرنده اى كه از گل درست كرده بود، آن را زنده كرد.
حضرت ابراهيم عليه السلام با صدا زدن پرنده هايى كه گوشت آنها درهم كوبيده و مخلوط شده بود، آنها را دوباره زنده كرد.
هفتاد نفرى كه همراه حضرت موسى عليه السلام به كوه طور آمدند و زمانى كه خداوند در كوه