صفحه ٤٢

قهر الهى، گاهى به افراد مى رسد. همان كه فرعون و لشكرش غرق شدند، «اغرقناه و جنوده» «1»، گاهى به مال مى رسد مثل اين آيات كه باغش سوخت ولى خودشان سالم بودند و گاهى به افراد و مال، هر دو مى رسد، نظير قارون كه خودش و خانه اش و سرمايه اش به خاك فرو رفت. «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ» «2»
در اين سوره دو بار از بخل انتقاد شده است. يك بار در آيه «مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ» و يك بار داستان اين آيات.
سنّت هاى خوب نياكان را بايد ادامه داد امّا در اين داستان وارثان تصميم گرفتند راه پدر را كنار و فقرا را محروم كنند.
گناه، سبب محروميّت است. امام باقر عليه السلام فرمود: «ان الرجل ليذنب الذنب فيدرء عنه الرزق» «3» مردى كه گناه مى كند، به همان ميزان از رزق الهى محروم مى شود. چنانكه در روايت آمده است: گاهى انسان به خاطر گناه از نماز شب محروم مى گردد. «4»
ارزش مال تا جايى است كه فكر را منحرف نكند وگرنه به حكم خداوند مسجد ضرار خراب مى شود و گوساله طلايى سامرى را مى سوزاند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً» «5»

داستان باغ سوخته 
مرد باغدارى كه هر سال از ميوه هاى باغش به فقرا انفاق مى كرد از دنيا رفت. وارثان تصميم گرفتند فقرا را محروم نمايند، تنها يكى از وارثان مخالف بود ولى اكثر آنان بخل ورزيدند و براى محروم كردن فقرا تصميم گرفتند كه سحرگاهان به باغ روند و ميوه ها را بچينند تا فقرا آگاه نشوند. به باغ رفتند، آن را يك تخته خاكستر ديدند. گفتند: ما راه را گم كرده ايم، اين باغ ما نيست. امّا ديگرى گفت: ما از راه درست پدر منحرف شديم، و تصميم گرفتيم فقرا را محروم كنيم، لذا خودمان محروم شديم. آن فرزندى كه