صفحه ٦٣

شخصيّت واقعى انسان، خوبى ها و بدى ها، افكار و انگيزه ها، نقص ها و كمالات، كشف و عرضه مى شود. «لا تَخْفى  مِنْكُمْ خافِيَةٌ»

فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ «19» إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ «20» فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «21» فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ «22» قُطُوفُها دانِيَةٌ «23» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ «24»
پس هر كس كه نامه عملش به دست راستش داده شود، (شادى كنان) مى گويد: بيائيد كتاب مرا بخوانيد. من مى دانستم كه با حساب خودم رو به رو خواهم شد. پس او در زندگى رضايت بخشى است. در بهشتى برين. كه ميوه هايش در دسترس است. به خاطر اعمالى كه در دوران گذشته انجام داده ايد، بخوريد و بياشاميد و گوارايتان باد.

نكته ها:
 «هاؤُمُ» اسمى است كه معناى امر دارد، يعنى بياييد. «قطوف»، جمع «قطف»، ميوه چيده شده يا آماده چيدن است.
 «ظن» در امور دنيوى، باورى همراه با شك است ولى در امور اخروى به معناى اطمينان است. «أَسْلَفْتُمْ» از «اسلاف»، تقديم چيزى است كه اميد مى رود بهتر از آن برگردد.
هر انسانى در قيامت نامه و پرونده اى دارد و نامه خوبان به دست راستشان داده مى شود.
شايد آنچه در سوره واقعه به نام اصحاب يمين مى خوانيم همين گروه باشند.
مراد از علوّ در «فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ» ممكن است علوّ مقامى باشد نه مكانى.
در قيامت هم نعمت مادى است و هم روحى، راضى بودن انسان، نعمت روحى و بهشت  برين نعمت مادى است.
 «هَنِيئاً» از سوى خداوند، كاميابى را افزون تر و گواراتر مى كند. در قرآن چهار مرتبه كلمه «هَنِيئاً» بكار رفته كه سه بار آن براى نعمت هاى بهشتى است.