صفحه ١٤٩

سَأُصْلِيهِ سَقَرَ «26» وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ «27» لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ «28» لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ «29» عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ «30»
زود است كه او را به سقر درآورم. و تو نمى دانى كه سقر چيست. نه باقى گذارد و نه رها كند. پوست رابه شدّت دگرگون كند. بر آن (دوزخ) نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) گماشته شده اند.

نكته ها:
 «سَقَرَ» از نام هاى دوزخ و در اصل به معناى ذوب شدن در برابر حرارت خورشيد است. «1»
 «لواح» و «تلويح» به معناى تغيير رنگ به سياهى يا سرخى است.
 «بشر» جمع «بشرة» به معناى ظاهر پوست است.
در تاريخ آمده است، هنگامى كه ابوجهل شنيد كه دوزخ نوزده مأمور دارد، به يارانش گفت:
هر ده نفر از شما يكى از آنها را مغلوب كند. يكى از زورمندان قريش گفت: من هفده نفر آنها را مغلوب مى كنم و شما دو نفر بقيه را مغلوب كنيد. «2»
بعضى گفته اند: مراد از آيه «لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ» آن است كه آتش دوزخ نه مى ميراند و نه زنده نگه مى دارد، نظير آيه «لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى » «3»* و نظير آيه «كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً» «4»

پيام ها:
1- حقيقت دوزخ، به جز از راه وحى، قابل درك نيست. «وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ»
2- آتش دوزخ، هم فراگير است: «لا تُبْقِي»، هم خاموش نشدنى است. «لا تَذَرُ»
3- معاد جسمانى است. «لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ»
4- كيفر كسى كه وحى الهى را دگرگون جلوه دهد و در سيماى سحر به مردم