صفحه ٣٨

هستند. «بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ» (همان گونه كه ايمان آگاهانه نشانه خردورزى است.)
4- نسبت گمراهى به ديگران و يا ادعاى هدايت براى خود كارساز نيست.
خداوند است كه گمراه واقعى و هدايت يافته واقعى را مى شناسد. «هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ»

فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ «8» وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ «9» وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَهِينٍ «10» هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ «11» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ «13» أَنْ كانَ ذا مالٍ وَ بَنِينَ «14» إِذا تُتْلى  عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «15» سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ «16»
پس، از تكذيب كنندگان اطاعت نكن. آنان دوست دارند كه تو سازش كنى و آنان نيز با تو سازش كنند. و از هر فرومايه كه بسيار سوگند ياد مى كند، پيروى نكن.
 (آن كه) عيب جوست و براى سخن چينى در جنب و جوش است. براى جلوگيرى از كارهاى خير اصرار مى ورزد، متجاوز و گنه پيشه است. خشن و بى اساس و تبار است. (تمام اين زشتى هابه خاطر آن است كه او داراى مال فراوان و فرزندان نيرومند است. هرگاه آيات ما بر آنان تلاوت شود، گويند: افسانه هاى پيشينيان است. به زودى بر بينى اش مهر ذلت مى نهيم.

نكته ها:
 «تُدْهِنُ» از «دهن» به معناى روغن و مراد، روغن مالى و سازش و انعطاف پذيرى است.
 «هَمَّازٍ» از «همز» به معناى عيب جو و مرادف كلمه «عياب» است.
 «مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ» يعنى براى سخن چينى و نمّامى، بسيار تكاپو مى كند. مراد از «مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ» شايد بخل در مال باشد. چون قرآن درباره مال، كلمه خير را به كار برده است. «1»
 «زَنِيمٍ» به كسى گويند كه اصل و نسب روشنى ندارد و به قومى نسبت داده نمى شود