صفحه ٥٥

بغض و كينه انسان را به تضادگويى وادار مى كند. از يك سو قرآن را عظيم مى داند به نحوى كه حسادتش مى خواهد پيامبر را نابود كند و از سويى ديگر او را به پريشان گويى و ديوانگى متّهم مى كند.
دشمن با دست مى جنگد، با زبان تهمت مى زند، و با چشم قصد نابودى دارد.
آغاز سوره، سخن از قلم و نوشتن بود و پايان سوره، بيدارى تمام جهانيان. شايد اشاره به اين باشد كه كليد بيدار شدن جهانيان، ابزار فرهنگى است.

چشم زخم 
پيامبر فرمود: «ان العين حق و انها تدخل الجمل و الثور التنور» چشم زخم حق است و به قدرى كارساز است كه شتر و گاو را داخل تنور مى كند. «1»
چشم زخم لازم نيست از دشمن باشد. گاهى دوست از دوست خودش به خاطر داشتن كمالى تعجب مى كند و لذا در حديث داريم كه اگر از دوست خود چيزى ديديد كه تعجب كرديد، خدا را ياد كنيد تا بلاى چشم زخم دفع شود و چه بسيارند كسانى كه به وسيله چشم زخم هلاك شده و جان داده اند. «2»
البتّه حق بودن شورى چشم به اين معنا نيست كه ما به بعضى افراد سوءظن داشته باشيم و آنان را متهم به چشم شورى كنيم. و يا كوتاهى هاى خودمان را در موارد مختلف به حساب چشم زخم بگذاريم. در روايات مى خوانيم: صدقه، دعا، خواندن سوره هاى ناس و فلق و امثال آن مى تواند مانع تأثير چشم زخم شود.

پيام ها:
1- كينه دشمن جدى ست، بايد به هوش بود. «وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ»
2- قرآن، از توطئه هاى دشمن پرده برمى دارد. «وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا»
3- لبه تيز حمله دشمن رهبرجامعه اسلامى است. «لَيُزْلِقُونَكَ»
4- چشم زخم يك واقعيّت است. «لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ»