صفحه ٤٥

نكته ها:
 «حَرْدٍ» به معناى بخل و منع ديگران است. «غَدَوْا عَلى  حَرْدٍ» يعنى صاحبان باغ به قصد محروم كردن فقراحركت كردند.
حرص و بخل، انسان را سنگدل مى كند، تا آن جا كه به مسكين و فقير رحم نمى كند. «لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ»
 «أَوْسَطِ» به كسى گويند كه معتدل و به دور از افراط و تفريط باشد. «1»
رسيدگى به مساكين مستحب نيست، بلكه واجب است، زيرا خداوند به خاطر ترك مستحب كسى را كيفر نمى دهد. در اين آيه محروم كردن مسكين سبب سوختن باغ در دنيا شد و در آخرت نيز، دوزخيان، دليل دوزخى شدن خود را بى اعتنايى به محرومان مى دانند.
ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ... لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ «2»
رسيدگى به فقرا، مخصوص فقراى مؤمن نيست. در اين ماجرا سخنى از ايمان و كفر فقيران نيست بلكه سخن از بخل و حرص بعضى و گرسنگى و فقر ديگران است.
گاهى براى تغيير فكر و فرهنگ، بايد فرد يا گروهى خطاكار در جامعه رسوا شوند تا موجب عبرت ديگران گردند. خداوندى كه «اظهر الجميل و ستر القبيح» است پرده بردارى مى كند و ماجراى باغى كه سوخت تابلوى تاريخ مى شود.)
در دعا و گفتگو با خداوند كلمه «رَبِّنا» را زياد بكار ببريم. در اين آيات چند بار اين كلمه تكرار شده است. رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ ... عَسى  رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا ... إِنَّا إِلى  رَبِّنا راغِبُونَ 
قهر خدا كه آمد همه را مى سوزاند. با اينكه يكى از وارثان مخالف محروم كردن فقرا بودسهم او نيز سوخت.
نمونه هاى عذاب دنيوى عبارت است از:
الف) سلب نعمت. ب) سلطه اشرار.