صفحه ٣٥

3. گوسفند را خودش مى دوشيد.
4. با بردگان، هم غذا مى شد.
5. بر زمين مى نشست.
6. بر الاغ سوار مى شد.
7. حيا مانعش نمى شد كه نيازهاى خود را از بازار تهيه كند.
8. به توانگران و فقرا دست مى داد و دست خود را نمى كشيد تا طرف دست خود را بكشد.
9. به هركس مى رسيد، چه بزرگ و چه كوچك، سلام مى كرد.
10. اگر چيزى تعارفش مى كردند، آنرا تحقير نمى كرد، اگرچه يك خرماى پوسيده بود.
11. كم خرج، كريم الطبع و خوش معاشرت بود.
12. بدون اينكه قهقهه كند، هميشه تبسّمى بر لب داشت.
13. بدون اينكه چهره درهم كشيده باشد، هميشه اندوهگين به نظر مى رسيد.
14. بدون اينكه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود.
15. بدون اينكه اسراف ورزد، سَخىّ بود.
16. بسيار دل نازك و مهربان بود.
17. هرگز دست طمع بسوى چيزى دراز نكرد.
18. هنگام بيرون رفتن از خانه، خود را در آينه مى ديد، موى خود را شانه مى زد و چه بسا اين كار را در برابر آب انجام مى داد.
19. هيچ گاه در مقابل ديگران پاى خود را دراز نمى كرد.
20. همواره بين دو كار، دشوارتر آن را انتخاب مى كرد.
21. هيچ وقت به خاطر ظلمى كه به او مى شد در صدد انتقام بر نمى آمد مگر آنكه محارم خدا هتك شود كه به خاطر هتك حرمت خشم مى كرد.
22. هيچ وقت در حال تكيه كردن غذا ميل نكرد.
23. هيچ وقت شخصى از او چيزى درخواست نكرد كه جواب (نه) بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نكرد.