صفحه ١٧٢

«راقٍ» در اصل «راقى»، اسم فاعل از «رقى» است. به اوراد و اذكارى كه موجب شفاى  مريض مى شود، «رقية» گويند. پس «راقٍ»: هرچيزى كه مايه نجات بيمار از مرگ است.
كلمه «ظن» گاهى به معناى علم مى آيد، همان گونه كه در اين آيه آمده است: انسان در حال احتضار به جدا شدن و فراق يقين پيدا مى كند.
در روايت آمده است كه در لحظه مرگ، مال و اولاد و اعمال در نظر انسان مى آيند. مال مى گويد: من از دسترس تو خارج هستم، فرزند مى گويد: من تا قبر با تو هستم ولى اعمال مى گويند: من تا ابد با تو هستم. «1»
 «إِلى  رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ» سوق داده شدن، گاهى توسط فرشتگان رحمت و به سوى بهشت است و گاهى توسط فرشتگان عذاب و به سوى دوزخ است.
در حديث مى خوانيم: «من ترك الصلاة معتمدا فقد كفر» «2»، هركس با توجّه و از روى عمد نماز را ترك كند، كافر است. قرآن نيز ترك نماز را ثمره كفر مى داند. «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى»
بعضى مفسّران شأن زول آيات 31 به بعد اين سوره را اشاره به تكّبر و غرور ابوجهل دانسته اند، ولى بر فرض صحّت آن، ضررى به كلّيت موضوع نمى زند.
كلمه «يَتَمَطَّى» يا از «مط» به معناى دراز كردن پا و يا از مطاء به معناى پشت كردن است كه هر دو كنايه از تكّبر و تبختر است.
اين آيات، ترسيم صحنه جان دادن منحرفان است و گرنه به فرموده امام صادق عليه السلام، جان دادن مؤمن مانند بوييدن بهترين بوييدنى هاست. «3»
در حديث مى خوانيم: ياد مرگ شهوات را مى ميراند، غفلت را ريشه كن مى كند، دل را به وعده هاى الهى تقويت مى كند، طبيعت انسان را لطيف و قساوت زدايى مى كند، آتش حرص را خاموش مى كند، دنيا را نزد انسان پايين مى آورد و اين معناى سخن و