صفحه ١٦٤

دارد، از غفلت و سهو و اشتباه پر شده است، به سوى گناه سرعتم مى بخشد و براى توبه، مرا به طفره وا مى دارد.
ب) نفس لوّامة: كه در اين سوره (قيامت) آمده است و شايد مراد از آن، همان وجدان اخلاقى باشد. آرى، انسان داراى حالتى است كه در برابر انجام بدى ها يا كم شدن خوبى ها، هم در دنيا خود را ملامت مى كند و هم در آخرت. اين ملامت ها، همان ندامت و پشيمانى است كه مى تواند مقدّمه توبه باشد و يا بسترى براى يأس و خودباختگى فراهم آورد.
ج) نفس مطمئنّة: كه در اثر نماز و ياد خدا حاصل مى شود و انسان به آرامش و اطمينان دست پيدا مى كند. قرآن كريم در يك مى فرمايد: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1» نماز را به پادار تا به ياد من برسى و در جاى ديگر مى فرمايد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «2» آگاه باشيد كه با ياد خداوند دلها اطمينان و آرامش پيدا مى كنند.
انسان مطمئن، از مرگ نمى هراسد، مشتاق شهادت است، به زرق و برق ها و جلوه هاى دنيا بى اعتنا است و به مقدّرات الهى همواره راضى است.
منكران معاد گاهى سؤالاتى را براى انكار قيامت مطرح مى كردند. از جمله اين كه مى گفتند: «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ» «3» چه كسى اين استخوان ها را زنده مى كند در حالى كه پوسيده و پراكنده شده اند؟ و گاهى به طور علنى قيامت را انكار مى كردند و مى گفتند: «إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ» «4» جز اين زندگانى دنيا، زندگانى ديگرى نيست كه ما در آن به دنيا مى آييم و مى ميريم و ما مبعوث نمى شويم.
در مقابل ترديد و تشكيك مخالفان در معاد كه بازگشت آن به قدرت خداوند است، قرآن بر قدرت الهى در باز آفريدن انسان ها تأكيد مى كند كه به نمونه هايى از آن اشاره مى كنيم:
 «قادِرٌ عَلى  أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ» «5»* او قادر است كه همانند آنها را دوباره خلق كند.
 «بِقادِرٍ عَلى  أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى » «6»* خداوند بر اينكه مردگان را زنده كند توانا است.