صفحه ١٢١

در قرآن مى خوانيم كه حضرت عيسى به مردم فرمود: من شما را از آنچه در خانه هاى خود ذخيره كرده ايد و آنچه خواهيد خورد خبر مى دهم. «وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ» «1»
آرى آگاهى ديگران از غيب، تنها با خواست و اراده الهى است. «وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْ ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ» «2»
اصل دوم. در آيه 26 سوره جن مى فرمايد: «فَلا يُظْهِرُ عَلى  غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى  مِنْ رَسُولٍ» يعنى خداوند جز افرادى نظير پيامبر را كه از آنها راضى است، ديگرى را بر علم  غيب خود آگاه نمى سازد و در آيه 174 سوره آل عمران نيز مى خوانيم: خداوند شما را بر غيب آگاه نمى سازد ولى از پيامبرانش هر كه را بخواهد بر مى گزيند (و علوم غيبى را به او مى دهد.) «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ» «3»
بنابراين حساب افراد كاهن، جادوگر و كف بين كه ارتباطى با معنويات ندارند و گاه و بيگاه از رندى خود و سادگى مردم سوء استفاده كرده و براساس تخمين ها و تحليل ها، پيشگويى مى كنند، از حساب اولياى خدا جداست.
اصل سوم. بهره گيرى اولياى خدا از علم غيب، تنها در موارد خاص آن هم به اذن خداست، نه آن كه براى رفع مشكلات شخصى از آن استفاده كنند. همانگونه كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در مرافعات، به سوگند و شاهد و ظواهر عمل مى فرمود و از علم غيب استفاده نمى كرد.
اصولا اگر اولياى خدا براى زندگى شخصى خود از معجزه و علم غيب استفاده كنند و مشكلات خود را حل نمايند، نمى توانند براى مردم الگوى عملى باشند، اگر امام حسين عليه السلام با معجزه و دعا، تشنگى صحراى كربلا را حل مى كرد، چگونه مى توانست براى مردمى كه اين امكانات را ندارند امام باشد؟
يكى از رموز موفقيّت پيشوايان دينى، صبر آنان بر مشكلات شخصى، جنگ ها،