صفحه ٤٠

متوجه ما بوده است و خدا آن مصيبت ها را از ما برداشته است و از آن ها خبر نداريم؛ در حالى كه به بركت نام سيدالشهداء(عليه السلام) ده ها برابر بركاتى كه بر مردم نازل مى‌شود، آفات و مصيبت هايى از آن ها برداشته مى‌شود و ما خبر نداريم و آن ها را به حساب نمى‌آوريم. اگر چنين چيزى باشد، آيا جا ندارد كه مردم اين همه اهتمام به گريه و عزادارى داشته باشند؟

قداست و تحريف ناپذيرى قيام عاشورا
تا اين جا درباره اهميت و بزرگى اين حادثه و آثارى كه بيش از سيزده قرن در جامعه داشته است توجه داديم و يادآورى كرديم. مطلب ديگرى كه شما از بزرگان و از سروران ما، از مرثيه خوانان و وعاظ شنيده ايد، اين است كه شما اگر هر زمان درباره شخصيت انبيا و اولياى خدا مطالعه بفرماييد، مى‌بينيد حتى در زمان خودشان ابهام هايى درباره شخصيت، رفتار و گفتارشان وجود داشته است و بعد از وفاتشان چندين برابر بر اين ابهام ها افزوده شده است. خود پيامبر(صلى الله عليه وآله) مثل ساير انبيا، به زشت ترين تهمت ها متهم شدند؛ گفتند اين شخص عقلش را از دست داده و مجنون است، به حرف او گوش ندهيد! گفتند او سحر مى‌كند و جادوگر است! به جوان ها سفارش مى‌كردند كه وقتى مى‌بينيد آن حضرت مشغول سخن گفتن است انگشت خود را در گوش هايتان بگذاريد يا در گوش خود پنبه فرو كنيد تا صداى او را نشنويد، چون ساحر است و سخن او شما را سحر مى‌كند. همه اين تهمت ها را به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى‌زدند و خود پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پيش بينى فرمودند كه بعد از وفات من دروغ هاى زيادى به من خواهند بست، نه دشمنانى كه از كفار بودند، بلكه به اصطلاح پيروان خود حضرت و از ميان كسانى كه مى‌گفتند ما به او ايمان داريم؛ و چنين هم شد. فرمود: « قَدْ كَثُرتْ عَلَىَّ الْكذابَةُ و سَتَكْثُرُ»،(1) دروغ بستن بر من زياد شده و به زودى بعد از من كسان زيادى به دروغ احاديثى را از قول من نقل مى‌كنند. بعد معيارى تعيين فرمود براى اين كه با آن تشخيص دهيد كدام حديث راست و كدام دروغ است، و آن اين كه روايت را بر قرآن كريم عرضه كنيد، اگر مخالف قرآن بود بدانيد من نگفته ام. به علاوه، ائمه اطهار(عليهم السلام) به عنوان كارشناسان علوم الهى بارها حديث هاى دروغين نقل شده را پالايش كردند. يك مرتبه در زمان امام رضا(عليه السلام) بود كه روايات نقل شده تصحيح شد و بعداً براساس كتاب عيون اخبار الرضا(عليه السلام) نوشته شد؛ در زمان