باشد كه از جنبه سياسى و اجتماعى، در رهايى ملت خود نقش مؤثرى داشته اند و قهرمان ملى بوده اند. همه عقلاى عالم براى اين گونه شخصيت ها آيين هاى بزرگداشتى را منظور مىكنند. اين كار بر اساس يكى از مقدس ترين خواسته هاى فطرى است كه خدا در نهاد همه انسان ها قرار داده است، و از آن به «حس حق شناسى» تعبير مىكنيم. لذا اين خواسته فطرى همه انسان ها است كه در برابر كسانى كه به آن ها خدمت كرده اند حق شناسى و شكرگزارى كنند، آنان را به خاطر داشته باشند و به ايشان احترام بگذارند. علاوه بر اين، ياد آن خاطره ها، در صورتى كه در سعادت جامعه تأثيرى داشته، مىتواند عامل مؤثر ديگرى را در زمان بيان خاطره ها بيافريند. در اين صورت، گويا خود آن حادثه تجديد مىشود.
از آن جا كه معتقديم حادثه عاشورا حادثه عظيمى در تاريخ اسلام بوده است، و نقش تعيين كننده اى در سعادت مسلمان ها و روشن شدن راه هدايت مردم داشته است، اين حادثه در نظر ما بسيار ارزشمند است. لذا بزرگداشت و بازسازى اين حادثه و به خاطر آوردن آن، موجب مىگردد تا بتوانيم از بركات آن در جامعه امروز نيز استفاده كنيم. اين جواب را به طور كلى مىتوان در مقابل سؤال نوجوان ها ارائه داد و آنان را قانع كرد كه زنده نگه داشتن ياد بعضى از خاطره ها و بازسازى برخى از حوادث كه در گذشته اتفاق افتاده است، كار عاقلانه اى است، و ممكن است منافع و مصالحى را براى جامعه تأمين كند. همان طور كه اصل آن حادثه تأثير مفيدى در جامعه آن روز داشته، تجديد خاطره و بازسازى آن نيز مىتواند آثارى متناسب با خود داشته باشد. در پاسخ به سؤال اول كه «چرا بايد ياد عاشورا را زنده نگه بداريم؟» به همين اندازه بسنده مىكنيم.
چرا براى بزرگداشت عاشورا به روش بحث و گفتگو اكتفا نمىشود؟
سؤال دومى كه از تحليل آن سؤال كلى به دست مىآيد اين است كه زنده نگه داشتن ياد عاشورا فقط منحصر به اين نيست كه انسان سينه زنى و گريه كند، شهر را سياه پوش كند، مردم تا نيمه هاى شب به عزادارى بپردازند و حتى گاهى روزها كار و زندگى خود را تعطيل كنند؛ مخصوصاً با توجه به اينكه اين امور ضررهاى اقتصادى به دنبال دارد. در حالى كه ممكن است اين خاطره ها به گونه اى تجديد شود كه ضررهاى اقتصادى و اجتماعى كم ترى داشته باشد. اين سؤال را بر اساس اين فرض به اين صورت مطرح مىكنم كه روحيه بسيارى از مردم