صفحه ٢٣

درسى براى حركت، براى نهضت، براى مقاومت و براى استقامت تا روز قيامت به انسان ها داد. براى آن كه آن خاطره تجديد شود، فقط مجلس جشن و شادى كافى نيست. بايد كارى متناسب با آن حادثه انجام داد. يعنى بايد كارى كرد كه حزن مردم برانگيخته شود، اشك از ديده ها جارى شود، شور و عشق در دل ها پديد آيد. و در اين حادثه چيزى كه مى‌تواند چنين نقشى را بيافريند، همين مراسم عزادارى و گريستن و گرياندن ديگران است؛ در حالى كه خنديدن و شادى كردن هيچ وقت نمى‌تواند اين نقش را ايفا كند. خنديدن هيچ وقت آدم را شهادت طلب نمى‌كند. هيچ وقت انسان را به شلمچه نمى‌كشاند. هيچ وقت نمى‌توانست سختى ها و مصيبت هاى هشت سال جنگ را بر اين مردم هموار كند. اين قبيل مسائل عشق ديگرى مى‌خواهد كه از سوز و اشك و شور پديد مى‌آيد. راه آن هم همين عزادارى ها است. اين سؤال سوم كه چرا ما بايد براى زنده نگه داشتن خاطره سيدالشهداء(عليه السلام) عزادارى و گريه كنيم.

چرا بايد دشمنان امام حسين(عليه السلام) را لعن كرد؟
به دنبال اين سؤال ممكن است سؤال ديگرى پديد آيد كه اين روزها بيش تر مطرح شده است. اغلب، اين پرسش را منافقان مطرح مى‌كنند، البته منافقانِ مدرن! آن ها مى‌گويند كه بسيار خوب، ما تا اين جا قبول كرديم كه تاريخ امام حسين(عليه السلام) تاريخ مؤثر و حركت آفرينى بوده است. همچنين دريافتيم كه بايد آن را عميقاً به خاطر داشت، و به ياد امام حسين(عليه السلام) عزادارى كرد؛ تا اين جا را قبول داريم. اما شما در اين عزادارى هاى خود كار ديگرى هم مى‌كنيد. علاوه بر اين كه از امام حسين(عليه السلام) به نيكى ياد مى‌كنيد، و بر شهادت او گريه مى‌كنيد، بر دشمنان امام حسين(عليه السلام) هم لعن مى‌فرستيد. اين كار براى چيست و چرا دشمنان ابى عبد الله را لعن مى‌كنيد؟ اين كار نوعى خشونت و بدبينى است. اين يك نوع احساسات منفى است و با منش «انسانِ مدرن» نمى‌سازد. هنگامى كه احساسات شما تحريك مى‌شود، برويد گريه و عزادارى كنيد. اما چرا دشمنان را لعن مى‌كنيد؟ چرا مى‌گوييد «أَتَقَرَّبُ اِلى اللّهِ بِالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِك»،(1)من با تبرّى از دشمنان تو، به خدا تقرب مى‌جويم. چرا مقيد هستيد همواره در زيارت عاشورا صد مرتبه دشمنان امام حسين(عليه السلام) را لعن كنيد؟ بياييد فقط همان صد مرتبه سلام را بخوانيد. چرا بايد اين همه لعن بگوييد و مردم را نسبت به ديگران بدبين كنيد و يا نسبت به ديگران