صفحه ١٦٣

حد جارى خواهد كرد؟ حال، اگر در اين جا كسى بخواهد امر به معروف كند، بايد چه كند؟ آيا بايد بگوييم امر به معروف در اين شرايط تعطيل شود و اصلا تكليفى در چنين موردى نيست؟ اگر فعل حرام در جامعه واقع مى‌شود، همه مردم مسؤولند؛ چون امر به معروف واجب كفايى است، اگر ده نفر ديدند گناهى انجام مى‌شود، هر ده نفر مكلفنند و اگر يك نفر به معروف امر كند، از بقيه ساقط مى‌شود. اما اگر هيچ كدام اين كار را انجام ندادند، هر ده نفر مسؤولند. معناى اين مسأله اين است كه اگر گناه كبيره اى به صورت علنى، در جامعه انجام مى‌گيرد تمام كسانى كه اطلاع پيدا كنند مكلف به امر به معروف هستند، و اگر اين كار را نكنند همه به جهنم مى‌روند. البته اين قدر متيقن مسأله است، حكم امر به معروف در مورد گناه مخفى، بماند.

نمونه اى ديگر از سرانجام ترك امر به معروف
در جلسه گذشته اين روايت را خواندم، كه چهل هزار نفر از قوم شعيب معصيت كار بودند، خدا صد هزار نفر را عذاب كرد كه عذاب شصت هزار نفر از ايشان به واسطه ترك امر به معروف بود. نظير اين واقعه درباره اقوام ديگر نيز هست. درباره اصحاب سِبت نيز هست كه احتمالا شنيده ايد؛ در شريعت حضرت موسى(عليه السلام) صيد در روز شنبه حرام بود، البته تكاليف سخت ترى هم داشتند. الآن هم يهودى هاى پاى بند به يهوديت روز شنبه پختنى درست نمى‌كنند، آتش روشن نمى‌كنند، ذبح نمى‌كنند و صيد نمى‌كنند. يهوديان سنت گرا الآن هم مقيد هستند. تكاليف شاق ديگرى هم داشتند، از جمله اين كه روز شنبه برايشان صيد حرام بود. خدا اين ها را امتحان كرد: «اِذْ تَأْتيهِمْ حيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لايَسْبِتُونَ لا تَأْتيهِم،»،(1)گروهى از يهود كنار دريا يا رودخانه اى زندگى مى‌كردند، روز شنبه ماهى ها به كنار ساحل مى‌آمدند و صيد آن ها به راحتى ممكن بود، در حالى كه روزهاى ديگر اين گونه نبود؛ از آن طرف، روز شنبه هم صيد كردن حرام بود. سرانجام بعضى از ايشان طاقت نياورده، به اين صورت حيله اى زدند كه كنار ساحل حوضچه هايى كندند؛ روز شنبه راه حوضچه ها را باز مى‌كردند، زمانى كه آب رودخانه همراه با ماهى ها داخل حوضچه ها مى‌شد جلوى آب را مى‌بستند. روز يكشنبه ماهى ها را صيد مى‌كردند. خدا به سبب اين كار، آن ها را مسخ كرد، اگر آيه قرآن به صراحت نگفته بود، از راه روايات به اين راحتى قابل باور نبود، «فَلَمّا عَتَوا عَنْ ما