صفحه ٢٢٦

ناكارآمد است و قدرت برخورد با منكرات را ندارد، و مردم احساس مى‌كنند در اين سرزمين اسلام در خطر است، در اين جا مردم بايد براى نهى از منكر قيام كنند، تا حقيقت اسلام و احكام اسلام باقى بماند و ارزش هاى اسلامى در جامعه احيا شود.
6. حركت شهادت طلبانه؛ گاهى ممكن است در جامعه دولت اسلامى قوى، كه بتواند جلوى فساد ـ اعم از فساد در عقيده و يا فساد در عمل ـ را بگيرد، وجود نداشته باشد، يا اصلا دولت كفر حاكم باشد و يا اگر كسانى به نام دولت اسلامى حكومت مى‌كنند، در واقع اهل نفاق هستند، يعنى عناصرى از نفاق در ميان آن ها وجود دارد، و امكان اين كه دستگاه حاكمه وظيفه امر به معروف و نهى از منكر را انجام بدهد نيست، و افرادى كه در جامعه براى اصلاح امور و جلوگيرى از فساد اقدام به امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنند، آن قدر توانايى ندارند كه بتوانند بر حاكمان قدرتمند و زورمدار پيروز شده و حق را اعمال كنند؛ در اين جا ممكن است اين افراد در انجام اين فريضه چنان حركتى راانجام دهند، كه به خاطر آن مظلومانه به شهادت برسند و شهادت مظلومانه ايشان باعث بقاى اسلام شود.
اين همان كارى است كه مصداق اتمّ آن حركت ابى عبدالله الحسين(عليه السلام) است، كه فرمود «اِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لا بَطَراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى(صلى الله عليه وآله)أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَن الْمُنْكَر»(1) حضرت مى‌فرمايد هدف از اين قيام اين است كه جامعه را به وسيله امر به معروف و نهى از منكر اصلاح كنم. چنين حركتى كه به شهادت سيد الشهداء(عليه السلام) انجاميد، مصداق تام امر به معروف و نهى از منكر بود. اين امر به معروف و نهى از منكر تنها به اخم كردن، يا به تذكر زبانى، و يابه يك حركت فيزيكى محدود نشد، بلكه حركتى بود با شكوه، عظمت، و عمقى كه تاريخ را متحول كرد، و تا جامعه انسانى باقى است، آثار آن باقى خواهد ماند. البته چنين مصاديقى ـ مخصوصاً در حد اعلاى آن كه براى سيدالشهداء(عليه السلام) واقع شد ـ به ندرت اتفاق مى‌افتد.

احساس مسؤوليت نسبت به ديگران
نكته بعدى اين مسأله است كه انسان ها بايد در جامعه احساس كنند كه نسبت به ديگران مسؤوليتى دارند، و بايد در رفتار يكديگر به نوعى، نظارت داشته باشند. اين واقعيتى است كه