از معصومين(عليهم السلام)در برخى موارد آمده است كه: «وَ مَنْ أَنْكَرَهُ بِالسَّيْفِ لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللّهِ هىَ الْعُلْياء».(1)
پس امر به معروف و نهى از منكر دو اصطلاح دارد، يك اصطلاح خاص كه در رساله ها مىنويسند و مسأله گوها مىگويند و براى شرايط و احكام عادى است. اما شرايطى استثنايى و حاد نسبت به مَهامّ امور، ـبه فرمايش حضرت امام(قدس سره)ـ يعنى امور مهم وجود دارد كه در آن موارد ديگر امر به معروف و نهى از منكر اين شرايط را ندارد. حال، اگر سؤال شود اين چه امر به معروفى بود كه به خاطر آن سيدالشهداء(عليه السلام) تا پاى كشته شدن رفت؟ مخصوصاً كسانى كه مطمئن هستند ايشان علم به كشته شدن خود داشتند، ما هم مطمئنيم كه حضرت(عليه السلام) چنين علمى داشت. البته الان نمىخواهيم بحث آن را مطرح كنيم، اما يقين داريم كه سيدالشهداء(عليه السلام) مىدانست كشته مىشود. البته اگر هم ايشان كسى بود كه نمىدانست، حداقل چنين احتمالى را مىداد. افراد زيادى او را نصيحت كردند كه به عراق نرو! در گذشته ديدى كه مردم كوفه با پدر و برادرت چه كردند! به او گفتند كشته مىشوى. برادران و پسر عموهايش او را نصيحت كردند. حضرت هم گفت خدا خيرتان بدهد كه نصيحت مىكنيد، اما من تكليفى دارم كه بايد به آن عمل كنم. خوب، آن ها احتمال مىدادند، اما آيا خود حضرت احتمال نمىداد كه كشته بشود؟ پس اگر علم به ضرر نبود، لااقل خوف ضرر و قتل بود. حال اين چه نوع امر به معروفى است؟ جواب اين است كه اين نوع امر به معروف به معنايى عام تر و غير از معنايى كه امروز براى ما مصطلح است، بود.
گستره معناى جهاد
نظير اين مسأله درباره جهاد هم هست. الآن من و شما از جهاد چه معنايى را مىفهميم؟ كسانى كه مسأله گو هستند و كتاب هاى فقهى را خوانده اند، مىگويند جهاد سه قسم است: جهاد ابتدائى، جهاد دفاعى، و جهاد بُغات (قِتال اهل بغى). سه قسم جهاد است، نوع اول ابتدائاً به دستور امام انجام مىگيرد، براى اين كه موانع هدايت از سر راه ولىّ خدا برداشته شود و حكومت اسلامى بتواند اسلام را در پهنه جهان گسترش داده و تبيين كند، نه اين كه كفار را