كشتن از صحنه خارج مىساختند. مثل بسيارى از بزرگان اصحاب اميرالمؤمنين(عليه السلام) كه يكى پس از ديگرى ترور شدند، يا به بهانه هايى به دار زده شدند. حجر بن عدى، ميثم تمّار و ديگران كه در ايمان خود راسخ بودند و هيچ كدام از اين عوامل در آن ها تأثير نمىكرد، عاقبتِ آن ها قتل و اعدام بود. گاهى اين قتل و اعدام به صورت رسمى و گاهى هم ترور غير رسمى بود. آنچه باعث مىشد كه مردم از دستورات اسلام منحرف شوند و حتى عواطف دينى، سنن قومى، اخلاق عشيره اى و قبيله اى و مهمان دوستى خود را هم از دست بدهند اين سه عامل بود كه معاويه از آن ها استفاده مىكرد. در همه زمان ها همين سه عامل موجب فساد، فتنه و انحراف بوده، هست و خواهد بود.
اگر ما بايد درسى از عاشورا بگيريم، بايد اين گونه درس بگيريم. فكر كنيم چگونه شد مردمى كه حسين(عليه السلام) را روى دست پيامبر(صلى الله عليه وآله)ديده بودند، و بارها مشاهده كرده بودند وقتى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بالاى منبر مشغول سخنرانى بودند و حسين(عليه السلام) از پله هاى منبر بالا مىآمد پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پايين مىآمدند و او را در آغوش مىگرفتند؛ حضرت گريه او را تحمّل نمىكرد. اين قدر رعايت حسين(عليه السلام) را به مردم سفارش مىكرد، اما همين مردم چنين رفتارى با امام حسين(عليه السلام) كردند.
تشابه جامعه ما با زمان امام حسين(عليه السلام)
امروز هم اگر كسى بخواهد جامعه اسلامى را از مسير خود منحرف كند، ابزارى غير از سه عامل تطميع، تهديد و تبليغات ندارد. شما خيال نكنيد اگر كسى بخواهد حكومت انقلاب اسلامى ايران را نابود كند، حتماً بايد از ينگه دنيا بيايد. بلكه در درون همين كشور منافقانى هستند و همان كارى را مىكنند كه منافقان صدر اسلام با حسين(عليه السلام) كردند. آن روز هم احتياجى نبود از روم و ايران يا از چين و ماچين بيايند، پسر عموهاى خود حسين(عليه السلام) بودند. منظورم پسر عموى نزديك و بدون واسطه نيست، بلكه عشيره هايى كه مربوط به قريش است. بنى اميه و بنى هاشم، عموزاده بودند. در جامعه امروزى علاوه بر مصيبت خيانت خودى ها، كمك هاى خارجى هم اضافه شده است. امّا نقش مستقيم را عوامل داخلى ايفا مىكنند. فكر نكنيد اگر بخواهند مسير انقلاب اسلامى ايران منحرف بشود حتماً آمريكا بايد مستقيماً عمل كند. آمريكا عوامل داخلى را شناسايى مىكند، آن ها را به وسيله حمايت تبليغاتى، كمك هاى