نهى از منكر به آن ها داده است. پس آنان نسبت به هم ولايت دارند. نكته ديگر اين كه در مورد مؤمنان مىفرمايد: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ اُولِياءُ بَعْض» و بعد مىفرمايد: «يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ» اين است كه مؤمنان يكديگر را دوست دارند و نسبت به هم ولايت دارند. ولى در مورد منافقان تعبير اولياء نمىآورد، بلكه تعبير «بَعْضُهُم مِنْ بَعْض» آورده مىشود؛ زيرا مىخواهد بگويد منافقان در «امر به منكر» خود، با هم وابستگى دارند و همكارى مىكنند و اشتراك و اجتماعشان در باطل است.
چگونه در جامعه اسلامى امر به منكر و نهى از معروف امكان دارد؟
سؤال معماگونه اى كه اين جا مطرح مىشود اين است كه چگونه در يك جامعه، افرادى هستند كه به كار بد و منكر امر مىكنند؟ زيرا در هر جامعه اى، منكر به معناى زشت و بد است. چگونه مردمى در يك جامعه پيدا مىشوند و به زشتى ها امر مىكنند؟ در جامعه اسلامى كه همه به ارزش هاى اسلامى اعتراف دارند و تظاهر به ايمان مىكنند چگونه افرادى مىآيند و به منكر امر مىكنند؟ چگونه در جامعه اسلامى كسانى جرأت پيدا مىكنند، به افراد جامعه دستور بدهند، كه كار بد بكنيد. و حتماً اين افراد هدفى را تعقيب مىكنند و مطمئن هستند كه وقتى اين حرف را مىزنند، كسى هم از آن ها تبعيت مىكند. زيرا اگر قرار باشد آن ها بگويند كار زشت بكنيد، برويد دزدى كنيد، فسق و فجور بكنيد كسى هم به آن ها گوش ندهد، آن ها چه داعى دارند «امر به منكر» كنند؟ لابد اين امر و نهى اى كه مىكنند، اثرى در جامعه دارد كه آن ها اين همه تلاش مىكنند و مىخواهند منكر در جامعه تحقق پيدا كند. پس سؤال معما گونه اين است كه چه طور در جامعه اسلامى كسانى پيدا مىشوند كه به كار زشت امر مىكنند، و اين امر آن ها مؤثر هم واقع مىشود؟ چرا اين كار را مىكنند؟ و چرا مردم مىپذيرند؟
در اين جا بايد بررسى كنيم كه منظور از معروف و منكر چه مىتواند باشد. اگر منظور از منكر ـ به اصطلاح طلبگى ـ منكر به حمل اوّلى باشد، يعنى كسى بيايد در جامعه به مردم بگويد، بياييد كار بد بكنيد، كار خوب نكنيد، احتمال اين كه چنين كارى از يك عاقل سر بزند و اين گونه امر به منكر بكند و تأثيرى هم در مردم داشته باشد، نزديك به صفر است. زيرا مردم همه ارزش ها را باور دارند و اجازه نمىدهند كسى بيايد و آشكارا بگويد كه كار بد ـ به مفهوم حمل اولى ذاتى ـ ، بكنيد. مسلماً مراد قرآن از اين كه مىگويد منافقان امر به منكر